کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
فرستاده شد پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
فرستاده شد
دیکشنری فارسی به عربی
اِبتعثَ
-
جستوجو در متن
-
اِبتعثَ
دیکشنری عربی به فارسی
عازم شد , ارسال شد , اعزام شد , روانه شد , فرستاده شد , مبعوث (فرستاده) شد
-
prewhipped
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پیش فرستاده شد
-
retranscribed
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مجددا فرستاده شد
-
sent
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ارسال شد، فرستاده
-
حُيِّيتُم
فرهنگ واژگان قرآن
به شما درود فرستاده شد
-
wassailed
دیکشنری انگلیسی به فارسی
فرستاده شد، میگساری کردن، عیاشی کردن
-
باد عقیم
فرهنگ فارسی معین
( ~ِ عَ) [ فا - ع . ] (اِمر.) بادی که برای هلاک قوم عاد فرستاده شد.
-
سرکوبی
لغتنامه دهخدا
سرکوبی . [ س َ ] (حامص مرکب ) گوشمال دادن . مغلوب کردن . فرونشاندن شورش : سپاهی به سرکوبی دشمن فرستاده شد.
-
دانلود
واژهنامه آزاد
(پارسی سره؛ واژۀ پیشنهادی کاربران) فروباریدن، فروبار کردن، گرفتن، دریافت کردن. "بار کردن" واژۀ فرهنگستان است برای load داده در رایانه ها. down را در پارسی با پیشوندِ "فرو" و up را با "فرا" می رسانند. پس upload به پارسی می شود: فراباریدن، فرابار کردن،...
-
upload
واژهنامه آزاد
(پارسی سره؛ واژۀ پیشنهادی کاربران) فراباریدن، فرابار کردن، دادن، فرستادن. "بار کردن" واژۀ فرهنگستان است برای load داده در رایانه ها. down را در پارسی با پیشوندِ "فرو" و up را با "فرا" می رسانند. پس download به پارسی می شود: فروباریدن، فروبار کردن، گر...
-
download
واژهنامه آزاد
(پارسی سره؛ واژۀ پیشنهادی کاربران) فروباریدن، فروبار کردن، گرفتن، دریافت کردن. "بار کردن" واژۀ فرهنگستان است برای load داده در رایانه ها. down را در پارسی با پیشوندِ "فرو" و up را با "فرا" می رسانند. پس upload به پارسی می شود: فراباریدن، فرابار کردن،...
-
آپلود
واژهنامه آزاد
(پارسی سره؛ واژۀ پیشنهادی کاربران) فراباریدن، فرابار کردن، دادن، فرستادن. "بار کردن" واژۀ فرهنگستان است برای load داده در رایانه ها. down را در پارسی با پیشوندِ "فرو" و up را با "فرا" می رسانند. پس download به پارسی می شود: فروباریدن، فروبار کردن، گر...
-
حضرمی
لغتنامه دهخدا
حضرمی . [ ح َ رَ ] (اِخ ) ابن عامر اسدی . یکی از اصحاب پیغمبر است . وی با هیأتی از طرف بنی اسد نزد پیغمبر فرستاده شد. صاحب قریحه بود و اشعار نیک میسرود.