کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
فرزند پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
فرزند آخر
لهجه و گویش اصفهانی
تکیه ای: tehteqâri طاری: tahteqâri طامه ای: ta:teqâri طرقی: tehtöqâri کشه ای: tahteqâri نطنزی: vačaɂâxeri
-
فرزند ارشد
لهجه و گویش اصفهانی
تکیه ای: vačagord طاری: naxüri طامه ای: naxure / vačagord طرقی: naxüri/ awlâd-e gord کشه ای: naxüri نطنزی: vačagord
-
زن و فرزند
فرهنگ گنجواژه
خانواده. بی زن و فرزند.
-
مال و فرزند
فرهنگ گنجواژه
تعلقات دنیائی.
-
شوهر و فرزند و زندگی
فرهنگ گنجواژه
خانواده.
-
جستوجو در متن
-
نواده
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [پهلوی: napī, nap] ‹نواسه› navāde نوه؛ فرزندزاده؛ فرزند فرزند.
-
foster child
دیکشنری انگلیسی به فارسی
فرزند فرزند
-
فرزندک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [مصغرِ فرزند] [قدیمی] farzandak فرزند کوچک؛ فرزند خُرد.
-
نبسه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹نبس، نبیسه، نواسه› [قدیمی] nab[a]se فرزند فرزند؛ نوه؛ فرزندزاده.
-
نبیسه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹نبسه، نواسه› [قدیمی] nabise نوه؛ فرزندِ فرزند.
-
نخری
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹نخیری› [قدیمی] no(a)xri نخستین فرزند؛ فرزند ارشد.
-
نوه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹نواده› nave فرزندِ فرزند؛ فرزندزاده.
-
نُرى
لهجه و گویش بختیاری
no:ri فرزند اول، فرزند ارشد.
-
نبیره
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [پهلوی: napīrak] ‹نبیر› nabire ۱. فرزند نوه.۲. [قدیمی] فرزندزاده؛ فرزندِ فرزند.
-
son
دیکشنری انگلیسی به فارسی
فرزند پسر، پسر، فرزند، ولد