کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
فرد 2 پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
individual
فرد 2
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی] هریک از موجودات زندۀ تشکیلدهنده یک جمعیت
-
واژههای مشابه
-
odd-odd nucleus
هستۀ فرد ـ فرد
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] هستهای که شمار پروتونها و نوترونهای آن هر دو فرد است
-
consumer-to-consumer, C2C
فردبهفرد
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] نوعی تجارت الکترونیکی که بین اشخاص یا مصرفکنندگان منفرد صورت میگیرد
-
وات فرد
لغتنامه دهخدا
وات فرد. [ ف ُ ] (اِخ ) شهری در انگلستان در حوزه ٔ لندن و دارای 46000 تن سکنه که صنایع کاغذ و آبجوسازی مختصری دارد.
-
up line
خط فرد
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] در مسیرهای دوخطه، خطی که بر آن قطار به ایستگاه اصلی نزدیک میشود
-
جوهر فرد
لغتنامه دهخدا
جوهر فرد. [ ج َ / جُو هََ رِ ف َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) (اصطلاح متکلمین ) جوهری که بهیچ وجه تجزی قبول نکند، نه عقلاً و نه وهماً و نه فرضاً. جزء لایتجزی ̍. ذره . کوچکترین جزو هر جسم که قابل تجزیه و تقسیم نیست . (فرهنگ فارسی معین ). || کنایه از دهان...
-
حدیث فرد
لغتنامه دهخدا
حدیث فرد. [ ح َ ث ِ ف َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) یکی از سیزده قسم حدیثهای صحیح و حسن است . رجوع به کشاف اصطلاحات الفنون و حدیث شود.
-
حفص فرد
لغتنامه دهخدا
حفص فرد. [ ح َ ص ِ ف َ ] (اِخ ) مکنی به ابی عمرو. یکی از اکابر مجبرة باشد مانند نجار و از مردم مصر است . وی به بصره شد و ابوالهذیل علاف را بدید و با او مناظره کرد و ابوالهذیل او را مفحم و مجاب کرد. حفص در اول معتزلی و قائل بخلق افعال بود سپس بمذهب مج...
-
شاه فرد
لغتنامه دهخدا
شاه فرد. [ ف َ ] (اِ مرکب ) بیت قصیده . شاه بیت . بهترین فرد و بیت قصیده یا غزل .
-
اعداد فرد
لغتنامه دهخدا
اعداد فرد. [ اَ دِ ف َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب )فرد طاق بود و این آن است که بدو نیم نتوان کردن تاشکسته با وی یاد نکنی و اول طاقها سه است و فردهای متوالی 3، 5، 7، 9، 11. (از التفهیم بیرونی ص 34).
-
ام فرد
لغتنامه دهخدا
ام فرد. [ اُم ْ م ِ ف َ ] (ع اِ مرکب ) قبر. (المرصع).
-
جوهر فرد
دیکشنری فارسی به عربی
ذرة , عنصر
-
فرد گرایی
دیکشنری فارسی به عربی
فردية
-
فرد گرای
دیکشنری فارسی به عربی
اناني