کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
فرخوردیزجی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
فرخوردیزجی
لغتنامه دهخدا
فرخوردیزجی . [ ف َ زَ ] (اِخ ) عمربن عبدالملک ، مکنی به ابوحفص . در سال 491 هَ .ق . در فرخوردیزه متولد شد و من در بخارا از او ثلث اول جامع صحیح بخاری را شنیدم . سمعانی نویسد: شیخ مامردی صالح و آرام و حنیف و متواضع بود. (سمعانی ).
-
فرخوردیزجی
لغتنامه دهخدا
فرخوردیزجی . [ ف َ زَ ] (ص نسبی ) منسوب به فرخوردیزه که از قراء نسف است . (سمعانی ).