کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
فرخندگی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
فرخندگی
/farxondegi/
معنی
میمنت؛ سعادت؛ خجستگی.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
تبرک، تیمن، مبارکی، میمنت، یمن ≠ نحوست
دیکشنری
beatitude
-
جستوجوی دقیق
-
فرخندگی
واژگان مترادف و متضاد
تبرک، تیمن، مبارکی، میمنت، یمن ≠ نحوست
-
فرخندگی
لغتنامه دهخدا
فرخندگی . [ ف َ خ ُ دَ / دِ ] (حامص ) یمن . میمنت . فرخی . مبارکی . خجستگی . (یادداشت به خط مؤلف ). خجستگی و میمونی . (آنندراج ) : بزرگی و شاهی و فرخندگی توانایی و فر و زیبندگی . دقیقی .به فرخندگی شاه فیروزبخت یکی روز برشد به فیروزه تخت .نظامی .
-
فرخندگی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) farxondegi میمنت؛ سعادت؛ خجستگی.
-
جستوجو در متن
-
تیمن و تبرک
فرهنگ گنجواژه
فرخندگی.
-
میمنت و مبارکی
فرهنگ گنجواژه
فرخندگی.
-
میمنت
فرهنگ واژههای سره
فرخندگی، خجستگی، همایون
-
نافرخندگی
لغتنامه دهخدا
نافرخندگی . [ ف َ خ ُ دَ / دِ ] (حامص مرکب ) شآمت . نامبارکی . مقابل فرخندگی . رجوع به فرخنده و فرخندگی شود.
-
میمنت
واژگان مترادف و متضاد
خجستگی، فرخندگی، مبارکی، یمن ≠ نحوست
-
میمنت
فرهنگ نامها
(تلفظ: meymanat) (عربی) سعادت ، فرخندگی ، مبارکی .
-
خجستگی
فرهنگ فارسی معین
(خُ جَ تَ یا تِ) (حامص .) فرخندگی ، مبارکی .
-
خجستگی
واژگان مترادف و متضاد
خوشی، سعد، شگون، فرخندگی، میمنت، یمن ≠ بدشگونی، شومی، گجستگی
-
تیمن
واژگان مترادف و متضاد
۱. تبرک، خجستگی، فرخندگی، میمنت ≠ گجستگی، نحوست ۲. همایون داشتن، فرخنده شمردن ۳. تبرک جستن
-
فیروزفالی
لغتنامه دهخدا
فیروزفالی . (حامص مرکب ) مبارکی . میمنت . خوشی . خجستگی . فرخندگی . فال نیک : مخالف شکن شاه پیروزبخت به فیروزفالی درآمد به تخت . نظامی .به پایان شد این داستان دری به فیروزفالی و نیک اختری .نظامی .
-
بالیمن و السعادة
لغتنامه دهخدا
بالیمن و السعادة.[ بِل ْ ی ُ ن ِ وَس ْ س َ دَ ] (ع ق مرکب ) (از: ب + ال + یمن + و + ال + سعادة) به میمونی و فرخی . به فرخندگی و نیکبختی . و رجوع به یمن و رجوع به سعادت شود.