کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
فرحسیما پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
فرح
لغتنامه دهخدا
فرح . [ ف َ رَ ] (اِخ ) تکتوک . از قبیله ٔ بطاحین از اعراب سودان است . او در شماربزرگان شعرای سودان و از مشاهیر عصر خود بود. شعرش نیکوست . درگذشت او به سال 1017 هَ .ق . / 1608 م . اتفاق افتاد. (از اعلام زرکلی از شعراءالسودان ص 260).
-
فرح
لغتنامه دهخدا
فرح . [ ف َ رَ ] (اِخ ) دهی است از دهستان فلارد بخش لردگان شهرستان شهرکرد، واقع در 48هزارگزی جنوب خاوری لردگان و سی هزارگزی راه عمومی . ناحیه ای است واقع در جلگه و معتدل که دارای 133 تن سکنه است . از چشمه مشروب میشود. محصولاتش غلات ، برنج و کتیرا است...
-
فرح
لغتنامه دهخدا
فرح . [ ف َ رَ ] (اِخ ) دهی است از دهستان نیگنان بخش بشرویه ٔ شهرستان فردوس ، واقع در پنجاه هزارگزی شمال باختری بشرویه و 12هزارگزی شمال باختری نیگنان . ناحیه ای است واقع در دامنه و گرمسیر که دارای 14 تن سکنه است . از قنات مشروب میشود. محصولاتش غلات ،...
-
فرح
لغتنامه دهخدا
فرح . [ ف َ رَ ] (ع مص ) شادمانی نمودن و فیریدن . (منتهی الارب ). گشاده شدن دل به لذت عاجل . (از اقرب الموارد). شاد شدن . (ترجمان القرآن جرجانی ). شاد شدن و دنه گرفتن . (تاج المصادر بیهقی )(مصادر زوزنی ). || (اِمص ) فیریدگی . (منتهی الارب ). سرور. (ا...
-
فرح
لغتنامه دهخدا
فرح . [ ف َ رِ ] (ع ص ) شادان و فیرنده . (منتهی الارب ). فارح . (اقرب الموارد). رجوع به فارح شود.
-
فرح
فرهنگ فارسی معین
(فَ رَ) [ ع . ] (مص ل .) شاد شدن ، شادمان گردیدن ، مسرور گشتن .
-
فرح
دیکشنری عربی به فارسی
ابراز شادي , نشاط
-
فرح
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] farah ۱. شاد شدن؛ شادمان شدن.۲. شادی؛ شادمانی؛ سرور.
-
فَرِحَ
فرهنگ واژگان قرآن
شاد شد
-
فَرِحٌ
فرهنگ واژگان قرآن
هميشه شادمان (صفت مشبهه از فرح وچون لازمه شادماني هميشگي در دنيا ،بي فكري و سبك مغزي است به معني خوشگذران ، مست و مغرورو كسي كه دچارغفلت و سبک مغزي در اثر سوء استفاده از نعمتهاي الهي است ، هم در قرآن استفاده شده است در عباراتي نظير "إِنَّ ﭐللَّهَ ل...
-
پاکسیما
فرهنگ نامها
(تلفظ: pāk simā) (فارسی ـ عربی) دارای چهره ی پاک و نورانی.
-
پریسیما
فرهنگ نامها
(تلفظ: pari simā) (فارسی ـ عربی) (= پری چهر) ، ← پری چهر.
-
فاطمهسیما
فرهنگ نامها
(تلفظ: fāteme simā) (عربی) از اسامی مرکب دختران ، ← فاطمه و سیما .
-
مهسیما
فرهنگ نامها
(تلفظ: mah simā) (فارسی ـ عربی) (= ماه سیما) ، ← ماه سیما و ماه چهر.
-
نیکسیما
فرهنگ نامها
(تلفظ: nik simā) (فارسی ـ عربی) خوش سیما ، زیبا منظر .