کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
فرجی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
فرجی
/faraji/
معنی
جامۀ ردامانندی که بر روی جامههای دیگر بر تن میکنند.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
فرجی
لغتنامه دهخدا
فرجی . [ ف َ رَ ] (اِ) نوعی از قبای بی بند گشاد و در پیش آن بعضی تکمه افزایند و بیشتر بر فراز جامه پوشند. (آنندراج ). بغلتاق . بغلطاق . بغطاق . (یادداشت به خط مؤلف ) : هفت فرجی آوردند. (تاریخ بیهقی ).صوفیی بدرید جبه در حرج پیشش آمد بعد بدریدن فرج کر...
-
فرجی
لغتنامه دهخدا
فرجی . [ ف َ رَ ] (اِخ ) عبداﷲبن ابراهیم بن علی بن محمد فقیه ، مکنی به ابوبکر. ازمردم قریه ٔ فرج و شیخی صالح و پارسا بود. وی از ابوطالب حمزةبن حسین حدیث شنید. ابوالقاسم هبةاﷲبن عبدالوارث شیرازی از او روایت کند. (از انساب سمعانی ).
-
فرجی
لغتنامه دهخدا
فرجی . [ ف َ رَ ] (ص نسبی ) منسوب است به فرج که نام مردی است . (سمعانی ).
-
فرجی
لغتنامه دهخدا
فرجی . [ ف ُ رَ ] (ص نسبی ) منسوب به فرج که نام قریه ای است . (سمعانی ).
-
فرجی
فرهنگ فارسی معین
(فَ رَ) (اِ.) خرقه ، نوعی لباس بلند.
-
فرجی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی. فارسی] [قدیمی] faraji جامۀ ردامانندی که بر روی جامههای دیگر بر تن میکنند.
-
واژههای مشابه
-
فَرَجی
لهجه و گویش تهرانی
لباده
-
واژههای همآوا
-
فَرَجی
لهجه و گویش تهرانی
لباده
-
جستوجو در متن
-
لپاچه
لغتنامه دهخدا
لپاچه . [ ل َ چ َ / چ ِ ] (اِ) لباچه . فرجی و بالاپوش . (برهان ).
-
ابوالعباس
لغتنامه دهخدا
ابوالعباس . [ اَ بُل ْ ع َب ْ با ] (اِخ ) احمدبن ابراهیم بن محمد الفرجی الفرائضی . رجوع به فرجی ابوالعباس احمد... شود.
-
سلیمی
لغتنامه دهخدا
سلیمی . [ س َ ] (اِ) نوعی از پارچه . (ناظم الاطباء). نوعی از دلق و فرجی : ز خود پوستین میفکندند خلق سلیمی به بر کرد بر جای دلق .نظام قاری (دیوان ص 184).
-
فرجیه
لغتنامه دهخدا
فرجیه . [ ف َ رَ جی ی َ / ی ِ ] (اِ) نوعی جامه ٔ پشمین فراخ با آستینهای گشاده ٔ بسیار دراز که از سرانگشتان درمیگذشته و منتهاالیه یعنی دهانه ٔ آستینها بسته بوده است . (یادداشت به خط مؤلف ). رجوع به فرجی شود.