کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
فربه یا پرواری کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
فربه یا پرواری کردن
دیکشنری فارسی به عربی
دهن
-
واژههای مشابه
-
big government
حکومت فربه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سیاسی و روابط بینالملل] حکومتی فاسد و ناکارا و بیشازحد بزرگ که با تجاوز از حدود اختیاراتش، در عرصۀ سیاستگذاری عمومی و زندگی خصوصی شهروندان دخالت میکند
-
زخم فربه
لغتنامه دهخدا
زخم فربه . [ زَ م ِ ف َ ب ِه ْ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) زخم درشت . ضربه ٔ بزرگ . ضربه ای که اثری عمیق و نشانی نمایان از خود بر جای بگذارد. زخم عمیق : گرسنه چو با سیر خاید کباب بفربه ترین زخمی آرد شتاب . نظامی .رجوع به زخم تیز شود. || زخم فربه شدن ؛ ...
-
شارل فربه
لغتنامه دهخدا
شارل فربه . [ ل ِ ف َ ب ِه ْ ] (اِخ ) شارل سوم . رجوع به شارل سوم شود.
-
فربه ساختن
دیکشنری فارسی به عربی
مجموعة
-
نکو روی و فربه
فرهنگ گنجواژه
سر حال
-
جستوجو در متن
-
fatted
دیکشنری انگلیسی به فارسی
چاق شده، چربی دار کردن، فربه یا پرواری کردن
-
fats
دیکشنری انگلیسی به فارسی
چربی ها، چربی، چاق، پیه، چربی دار کردن، فربه یا پرواری کردن
-
fat
دیکشنری انگلیسی به فارسی
چربی، چاق، پیه، چربی دار کردن، فربه یا پرواری کردن، چرب، فربه، ضخیم، چربی دار، سمین
-
پرواری
فرهنگ فارسی معین
( ~.) (ص نسب .) گوسفند یا گاو گوشتی و فربه .
-
fattens
دیکشنری انگلیسی به فارسی
چاق شدن، فربه کردن، چاق کردن، پرواری کردن، حاصلخیز کردن، کود دادن
-
fatten
دیکشنری انگلیسی به فارسی
چاق شدن، فربه کردن، چاق کردن، پرواری کردن، حاصلخیز کردن، کود دادن
-
fattening
دیکشنری انگلیسی به فارسی
چاق شدن، فربه کردن، چاق کردن، پرواری کردن، حاصلخیز کردن، کود دادن