کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
فربهی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
فربهی
/farbehi/
معنی
چاقی.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
پرواری، تنومندی، چاقی، سمن ≠ لاغری
دیکشنری
adiposity, corpulence, fat
-
جستوجوی دقیق
-
فربهی
واژگان مترادف و متضاد
پرواری، تنومندی، چاقی، سمن ≠ لاغری
-
فربهی
لغتنامه دهخدا
فربهی . [ف َ ب ِ ] (حامص ) مقابل لاغری . (آنندراج ) : تنت یافت آماس و تو ز ابلهی همی گیری آماس را فربهی . اسدی .لیکن از راه عقل ، هشیاران بشناسند فربهی ز آماس . ناصرخسرو.چرب زبان گشتم از آن فربهی طبع ز شادی پر و از غم تهی . نظامی .چوگاو ار همی بایدت ...
-
فربهی
فرهنگ فارسی معین
(فَ بِ) (حامص .) چاقی . مق لاغری .
-
فربهی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) [مقابلِ لاغری] farbehi چاقی.
-
فربهی
دیکشنری فارسی به عربی
سمنة
-
جستوجو در متن
-
تناوری
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) tanāvari تنومندی؛ فربهی.
-
چاقی
واژگان مترادف و متضاد
اضافهوزن، سمن، فربهی ≠ لاغری
-
embonpoint
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ممنون، چاقی، فربهی، سمینی
-
obesity
دیکشنری انگلیسی به فارسی
چاقی، مرض چاقی، فربهی
-
corpulency
دیکشنری انگلیسی به فارسی
جنجال، جسامت، تنومندی، فربهی
-
سمن
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] seman فربه شدن؛ چاق شدن؛ فربهی؛ چاقی.
-
معکن
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] [قدیمی] mo'akkan کسی که از فربهی گوشتهای شکمش بر روی هم افتاده باشد.
-
fatnesses
دیکشنری انگلیسی به فارسی
چربی، فربهی، برکت
-
دأض
لغتنامه دهخدا
دأض . [ دَ ءَ ] (ع مص ) فربهی و آکندگی گوشت . (منتهی الارب ). فربهی . پرگوشتی . || بی نقصان بودن پوست . (منتهی الارب ).