کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
فراپارینهسنگی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
باغ سنگی
لغتنامه دهخدا
باغ سنگی . [ س َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان طبس مسینا بخش درمیان شهرستان بیرجند که در 92 هزارگزی جنوب خاوری درمیان واقع است . ناحیه ای است کوهستانی و گرمسیر با 95 تن سکنه و آب آنجا از چشمه سار تأمین میشود. محصول عمده ٔ آن غلات و شلغم و شغل مردمش زرا...
-
بی سنگی
لغتنامه دهخدا
بی سنگی . [ س َ ] (حامص مرکب ) حالت و چگونگی بی سنگ . سبکی . جلفی . بی وقاری . جلافت .عدم رزانت . بی متانتی . (یادداشت مؤلف ) : ور ز بی سنگی سرّ دل خود کشف کنددر زمان زیر و زبر سنگ شود همچو کشف . سوزنی .نیست در شهر سست فرهنگی هیچ عیبی بتر ز بی سنگی ...
-
چشمه سنگی
لغتنامه دهخدا
چشمه سنگی . [ چ َ م َ س َ ] (اِخ ) مؤلف مرآت البلدان نویسد: «از مزارع مؤمن آباد قاینات است که قدیم النسق و بلاسکنه میباشد». (از مرآت البلدان ج 4 ص 235).
-
چشمه سنگی
لغتنامه دهخدا
چشمه سنگی . [ چ َ م َ س َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان سیاه منصور بخش مرکزی شهرستان شاه آباد که در 28 هزارگزی جنوب خاوری شاه آباد و 5 هزارگزی جنوب چقاجنگه واقع است . دشت و سردسیر است و 380 تن سکنه دارد. آبش از چشمه ، محصولش غلات دیم و لبنیات . شغل اهال...
-
پارینه سنگی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) pārinesangi دورهای ماقبل تاریخی که انسان ابزار و ادواتی خشن و ناصاف از سنگ برای خود میساخت؛ عصر حجر قدیم؛ پالئولیتیک.
-
گردنه ٔ طاق سنگی
لغتنامه دهخدا
گردنه ٔ طاق سنگی . [ گ َدَ ن َ ی ِ س َ ] (اِخ ) گردنه ای است در راه یزد و سورمق میان فراغه و سورمق ، واقع در 245000هزارگزی یزد.
-
time-rock unit
واحد زمانیسنگی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] ← واحد گاهچینهنگاشتی
-
Palaeolithic art
هنر پارینهسنگی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] هنر آخرین عصر یخبندان، شامل هنر صخرهای و ساخت اشیا و نقاشی درون غارها
-
reef complex
همتافت آبسنگی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[اقیانوسشناسی] مجموع هستۀ آبسنگ و مواد ناهمگن و چند پارۀ مجاور آن که از سایش هسته ایجاد شدهاند
-
basement complex
همتافت پیسنگی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] مجموعهای تفکیکنشده از سنگها که در زیر سنگهای سطحی یک ناحیه قرار دارد
-
reef cap
کلاهک آبسنگی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[اقیانوسشناسی] نهشتهای از آبسنگهای فسیلی که یک جزیره یا کوه را میپوشاند
-
block lava, blocky lava, aa lava
گدازۀ قطعهسنگی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] گدازهای که سطح آن از قطعات زاویهدار تشکیل شده است
-
reef pinnacle, pinnacle reef, coral pinnacle, pinnacle
منارک آبسنگی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[اقیانوسشناسی] ستون سنگی یا مرجانی منفرد و کوچکی که اغلب در نزدیکی سطح کولابِ خوست تشکیل میشود
-
Burhinus oedicnemus
تلیلۀ سنگی درشتساق
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی- علوم جانوری] گونهای از تیرۀ تلیلهایان و راستۀ سلیمسانان با جثهای بزرگ که بر روی بدنش نوارهای مایل به خاکستری است و دمی نسبتاً بلند و منقاری کوتاه و دورنگ دارد
-
reef detritus, reef debris
پودۀ آبسنگی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[اقیانوسشناسی] واریزهای که از فرسایش آبسنگ به وجود میآید