کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
فراپارینهسنگی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
Epi-palaeolithic
فراپارینهسنگی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] آخرین مرحله در پیشرفت صنایع پارینهسنگی زبرین که در پایان آخرین عصر یخبندان پدید آمد و ادامۀ فرهنگهای پارینهسنگی پس از آخرین عصر یخبندان، درست پیش از آغاز دوران نوسنگی، حدود بیست تا دههزار سال پیش بود
-
واژههای مشابه
-
Epi-palaeolithic cultures
فرهنگ فراپارینهسنگی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] فرهنگی باستانشناختی از بقایای صنایع پارینهسنگی جدید که در مرحلۀ پایانی آخرین دورۀ یخبندان در خاور نزدیک ظاهر شده است
-
سنگی
فرهنگ فارسی معین
(سَ) (ص نسب .) 1 - ساخته شده از سنگ . 2 - باوقار.
-
سنگی
لغتنامه دهخدا
سنگی . [ س َ ] (اِخ )تیره ای از طایفه ٔ سهونی ایل چهارلنگ بختیاری . (جغرافیای سیاسی کیهان ص 76).
-
سنگی
لغتنامه دهخدا
سنگی . [ س َ ] (ص نسبی ) منسوب بسنگ . از سنگ : دروازه ٔ سنگی . حصار سنگی . سد سنگی : و دسته مبضع سبک باید چه اگر سنگی باشد بیش از آن فروشود که فصاد خواهد. (ذخیره ٔ خوارزمشاهی ).وجودم بتنگ آمداز جور تنگی چو یأجوج بگذشتم از سد سنگی . سعدی . || عاقل . ...
-
سنگی
فرهنگ فارسی عمید
(صفت نسبی، منسوب به سنگ) sangi ۱. ساختهشده از سنگ.۲. [قدیمی، مجاز] گران و ثقیل: ◻︎ اسیر بند شکم را دو شب نگیرد خواب / شبی ز معدۀ سنگی شبی ز دلتنگی (سعدی: ۱۷۸).
-
سنگی
دیکشنری فارسی به عربی
حجارة
-
سِنْگیْ
لهجه و گویش گنابادی
sengi در گویش گنابادی یعنی سنگین ، پر وزن ، پر بار
-
گران سنگی
لغتنامه دهخدا
گران سنگی . [ گ ِ س َ ] (حامص مرکب ) سنگینی . وقار داشتن . آهستگی . متانت . بردباری : و اگر از گران سنگی و آهستگی نکوهیده گردی ، دوست تر دارم که از سبکساری و شتابزدگی ستوده گردی . (قابوسنامه ).کز گران سنگی گنجور سپهر آمد کوه وز سبکساری بازیچه ٔ باد آ...
-
Chalcolithic, Copper Stone Age
مسسنگی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] دورهای میان نوسنگی و عصر مفرغ که در آن از سنگ و ابزارهای مسی استفاده میکردند؛ این دوره مرحلۀ گذار میان صنایع عصر سنگ و عصر مفرغ است که با دگرگونیهای فرهنگی و روابط بازرگانی شناخته میشود متـ . عصر مس Copper Age
-
rock unit
واحد سنگی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] ← واحد سنگشناختی
-
cobbly
قلوهسنگی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] مربوط به قلوهسنگ
-
Mesolithic/ mesolithic
میانسنگی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] دورهای در تاریخ انسان که منحصراً به اروپای پیشازتاریخ تعلق دارد و با عقبنشینی یخچالهای عصر یخبندان و تغییرات اقلیمی ناشی از آن در حدود دههزار سال پیش آغاز میشود متـ . عصر سنگ میانی Middle Stone Age
-
سبک سنگی
لغتنامه دهخدا
سبک سنگی . [ س َ ب ُ س َ ] (حامص مرکب ) جلفی . نادانی . سبکسری : جز این هرچه در خارش آرد قلم سبک سنگیی باشد از بیش و کم .نظامی .