کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
فراهنگ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
فراهنگ
لغتنامه دهخدا
فراهنگ . [ ف َ هََ ] (اِ) فرهنگ . دهنه ٔ کاریز. (یادداشت به خط مؤلف ) : روشن شود از طبعش سیل کرم و جودچون آب که روشن شود از کام فراهنگ . خواجه علی شجاعی (از تاریخ بیهق ).در مآخذ دیگر لغت فارسی ضبط نشده است .
-
واژههای مشابه
-
فرآهنگ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[موسیقی] ← صدای فرعی
-
جستوجو در متن
-
overtone
صدای فرعی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[موسیقی] هریک از صداهایی که پس از صدای مبنا ایجاد و با آن مخلوط شود و در به وجود آمدن رَنگ صوت مؤثر باشد متـ . فرآهنگ
-
فریازان
واژهنامه آزاد
یکی از وجه تسمیه های فریازان به این قرار است:در زمان ایران باستان هرگاه میخواستند کلمات را قدرت ببخشند وآنرا اهورایی ومقدس کنند از واژه (( فر )) در ابتدای کلمات استفاده میکردند ،مانند فرهنگ که از فر +آهنج که بعدا بصورت فرآهنگ وسپس فرهنگ درآمد. فریازا...