کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
فرانسة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
صدا یا اهنگ اکسان(فرانسه)
دیکشنری فارسی به عربی
لهجة
-
نام مشروبی که در شامپانی فرانسه تهیه میشود
دیکشنری فارسی به عربی
شمبانيا
-
جستوجو در متن
-
فرانسوی
لغتنامه دهخدا
فرانسوی . [ ف َ س َ ] (ص نسبی ، اِ) منسوب به کشور فرانسه . اهل فرانسه . رجوع به فرانسه شود. || زبان مردم فرانسه . رجوع به فرانسه شود.
-
فرانسوی
فرهنگ فارسی عمید
(صفت نسبی، منسوب به فرانسه) [فرانسوی. فارسی] farānsavi ۱. از مردم فرانسه.۲. تهیهشده در فرانسه: عطرهای فرانسوی.۳. (اسم) زبانی از خانوادۀ زبانهای هندواروپایی که در فرانسه و بلژیک رایج است.۴. مربوط به فرانسه.
-
France
دیکشنری انگلیسی به فارسی
فرانسه
-
فرنسيون
دیکشنری عربی به فارسی
خلا ل کردن (باقلا وامثال ان) , مقشر کردن , فرانسوي , فرانسه , زبان فرانسه , فرانسوي کردن
-
French Academy
دیکشنری انگلیسی به فارسی
آکادمی فرانسه
-
King of France
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پادشاه فرانسه
-
French Revolution
دیکشنری انگلیسی به فارسی
انقلاب فرانسه
-
French Indochina
دیکشنری انگلیسی به فارسی
هندوچین فرانسه
-
French rye
دیکشنری انگلیسی به فارسی
چاودار فرانسه
-
French sorrel
دیکشنری انگلیسی به فارسی
sorrel فرانسه
-
French teacher
دیکشنری انگلیسی به فارسی
معلم فرانسه
-
Tour de France
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تور فرانسه
-
AFP
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خبرگزاری فرانسه