کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
فران پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
فران
لغتنامه دهخدا
فران . [ ف َ ] (اِخ ) آبی است مر بنی سلیم را. (منتهی الارب ). آبی است بنی سلیم را که آن را معدن فران گویند و بدانجا مردم بسیاری است . منسوب است به فران بن بلی بن عمروبن الحاف بن قضاعة... (از معجم البلدان ).
-
فران
لغتنامه دهخدا
فران . [ ف َ ] (اِخ ) ابن بلی . از بنی قضاعة است . (منتهی الارب ) (از معجم البلدان ).
-
فران
لغتنامه دهخدا
فران . [ ف َرْرا ] (اِخ ) بلادی است وسیع به مغرب . (منتهی الارب ).
-
فران
لغتنامه دهخدا
فران . [ ف ِ ] (اِخ ) دهی است ازدهستان برزاوند شهرستان اردستان ، واقع در 48هزارگزی جنوب اردستان و 14هزارگزی شوسه ٔ اردستان به نایین . ناحیه ای است کوهستانی و معتدل که دارای 556 تن سکنه است . از قنات مشروب میشود. محصولاتش غلات ، کنجد، پنبه ،پشم و روغن...
-
جستوجو در متن
-
Al Faran
دیکشنری انگلیسی به فارسی
آل فران
-
فرانی
لغتنامه دهخدا
فرانی . [ ف َ ] (ص نسبی ) منسوب به فران که بطنی است از قضاعه . (سمعانی ). رجوع به فران شود.
-
ژرگوی
لغتنامه دهخدا
ژرگوی . [ ژِ گ ُ وی ] (اِخ ) نام شهری به کشور گل قدیم واقع در شش کیلومتری جنوب کلرمون فرّان . مردم این شهر بسال 53 ق .م . درمقابل لشکر سزار سردار روم دفاع دلیرانه ای کردند.
-
عمارة
لغتنامه دهخدا
عمارة. [ ع ُ رَ ] (اِخ ) ابن مالک بن عمروبن بثیرةبن مشنؤبن قشربن تمیم بن عوذمناةبن تاج بن تیم بن اراشةبن عامربن عبیلةبن قسیل بن فران بن بلی . رجوع به عماره ٔ بلوی شود.
-
زویلةالسودان
لغتنامه دهخدا
زویلةالسودان . [ زَ ل َ تُس ْ سو ] (اِخ ) شهری است مقابل اجدابیه ، در دشتی میان سودان وافریقیه . (از معجم البلدان ). مرکز فران است در افریقیه که از اعمال لیبی می باشد و بر ملتقی راههای صحرایی قرار دارد. (از المنجد). شهری است عظیم [ به ناحیت مغرب ] ، ...
-
عماره ٔ بلوی
لغتنامه دهخدا
عماره ٔ بلوی . [ ع ُ رَ ی ِ ب َل ْ ] (اِخ ) (بنی ...) نام بطنی است . (از تاج العروس ) (از معجم قبائل العرب ). «ابن اثیر» درباره ٔ این بطن چنین نویسد: عماری منسوب است به عمارةبن مالک بن عمروبن بثیرةبن مشنؤبن قشربن تمیم بن عوذمناةبن تاج بن تیم بن اراش...
-
اصحاب عقبه ٔ ثانی
لغتنامه دهخدا
اصحاب عقبه ٔ ثانی . [ اَ ب ِ ع َ ق َ ب َ ی ِ ] (اِخ ) مقریزی ذیل عنوان «امر عقبه ٔ ثانی » آرد: پیامبر یک سال پس از عقبه ٔ اولی در موسم با دوازده تن از انصار دیدار کرد که نه تن آنان از خزرج بودند بدینسان : اسعدبن زرارة. عوف بن عفراء. رافعبن مالک بن عج...
-
راسخ
لغتنامه دهخدا
راسخ . [ س ِ ] (ع ص ) استوار و پای برجای . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). ثابت . برقرار. پایدار. (ناظم الاطباء). استوار. ج ، راسخون . (دهار). استوار و برجا. (غیاث اللغات ). بیخ آور: جبل راسخ ؛ کوه بیخ آور. (یادداشت مؤلف ) : راسخان در تاب ...