کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
فراموشی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
فراموشی
/farāmuši/
معنی
۱. ناتوانی در یادآوری اموری که قبلاً بر شخص گذشته؛ نسیان.
۲. از بین رفتن ناقص یا کامل حافظه که بیشتر در اثر ضربههای مغزی، هیستری، و بعد از الکتروشوک دیده میشود.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
ذهول، غفلت، نسیان ≠ یاد
دیکشنری
amnesia, oblivion
-
جستوجوی دقیق
-
فراموشی
واژگان مترادف و متضاد
ذهول، غفلت، نسیان ≠ یاد
-
فراموشی
لغتنامه دهخدا
فراموشی . [ ف َ ] (حامص ) ازیادرفتگی . حالت فراموشکار. مقابل یاد و ذکر. نسیان . (یادداشت به خط مؤلف ) : آخر گفتار تو خاموشی است حاصل کار تو فراموشی است . نظامی .چون فراموشی خلق و یادشان با وی است او میرسد فریادشان . مولوی .و رجوع به فرامشی و فراموش ...
-
فراموشی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) farāmuši ۱. ناتوانی در یادآوری اموری که قبلاً بر شخص گذشته؛ نسیان.۲. از بین رفتن ناقص یا کامل حافظه که بیشتر در اثر ضربههای مغزی، هیستری، و بعد از الکتروشوک دیده میشود.
-
فراموشی
دیکشنری فارسی به عربی
انس , نسيان
-
واژههای مشابه
-
قابل فراموشی
دیکشنری فارسی به عربی
تافه
-
از بوته فراموشی یا گمنامی دراوردن
دیکشنری فارسی به عربی
انبش
-
جستوجو در متن
-
outgained
دیکشنری انگلیسی به فارسی
فراموشی
-
overvarying
دیکشنری انگلیسی به فارسی
فراموشی
-
outcaviling
دیکشنری انگلیسی به فارسی
فراموشی
-
outsophisticated
دیکشنری انگلیسی به فارسی
فراموشی
-
outbleeding
دیکشنری انگلیسی به فارسی
فراموشی
-
supraorganism
دیکشنری انگلیسی به فارسی
فراموشی
-
overclemency
دیکشنری انگلیسی به فارسی
فراموشی