کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
فراغت دادن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
فراغت دادن
معنی
( ~ . دَ) [ ع - فا. ] (مص م .) 1 - آرام کردن ، آسایش دادن . 2 - فرصت دادن . 3 - بی نیاز کردن .
فرهنگ فارسی معین
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
فراغت دادن
لغتنامه دهخدا
فراغت دادن . [ ف َ غ َ دَ] (مص مرکب ) بی نیاز کردن و فارغ ساختن : فروغ روی شیرین در دماغش فراغت داده از شمع و چراغش .نظامی .رجوع به فراغت شود.
-
فراغت دادن
فرهنگ فارسی معین
( ~ . دَ) [ ع - فا. ] (مص م .) 1 - آرام کردن ، آسایش دادن . 2 - فرصت دادن . 3 - بی نیاز کردن .
-
واژههای مشابه
-
leisure complex
مجتمع فراغت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] مجموعهای از مراکز فراغت با امکانات متنوع برای گذراندن اوقات فراغت
-
leisure centre
مرکز فراغت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] مکانی عمومی که در آن فضا و تجهیزات لازم برای فعالیتهای تفریحی و ورزشی وجود دارد
-
فراغت داشتن
لغتنامه دهخدا
فراغت داشتن . [ ف َ غ َ ت َ ] (مص مرکب ) غفلت داشتن . فراموش کردن : در بزرگی و گیرودار عمل ز آشنایان فراغتی دارند. سعدی .|| آسوده بودن و راحت زیستن . رجوع به فراغ و فراغت شود.
-
فراغت یافتن
لغتنامه دهخدا
فراغت یافتن . [ ف َ غ َ ت َ ] (مص مرکب ) پرداختن . به پایان رساندن . فراغ : چو از گفتن فراغت یافت شاپوردمش در مه گرفت و حیله در هور. نظامی .رجوع به فراغ و فراغت شود.
-
فراغت خانه
لغتنامه دهخدا
فراغت خانه . [ ف َ غ َ ن َ / ن ِ ] (اِ مرکب ) خلوت خانه . (آنندراج ) (ناظم الاطباء) : کنیز هوشمند از جای برخاست فراغت خانه ٔ دیگر بیاراست . بیانی (از آنندراج ).رجوع به فراغت شود.
-
leisure club
باشگاه فراغت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] باشگاهی که در آن مهمانان مهمانخانه/ هتل میتوانند از امکانات و تجهیزات ورزشی یا تفریحی بهرایگان استفاده کنند
-
leisure industry
صنعت فراغت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] مجموعۀ فعالیتهایی که در جهت تأمین کالا و خدمات برای گردشگران در طی اوقات فراغتشان انجام میشود
-
فراغت داشتن
فرهنگ فارسی معین
( ~ . تَ) [ ع - فا. ] (مص ل .) 1 - آرامش داشتن . 2 - فرصت داشتن . 3 - فراموش کردن .
-
فراغت خانه
فرهنگ فارسی معین
( ~ . نِ) [ ع - فا. ] (اِمر.) 1 - جایی که در آن به عیش و عشرت پردازند. 2 - جایی که در آن به آسایش پردازند.
-
leisure
اوقات فراغت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] اوقات آزاد برای انجام کارهای مورد علاقه
-
leisure programme
برنامۀ اوقات فراغت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] در برنامههای گردشگری ویژۀ آموزش زبان، بخش تفریحی فعالیتهای تنظیمشده برای گردشگران زبانآموز برطبق قرارداد
-
فراغت از تحصیل
دیکشنری فارسی به عربی
تخرج