کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
فراشی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
فراشی
/farrāši/
معنی
شغل و عمل فرّاش.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
فراشی
لغتنامه دهخدا
فراشی . [ ف َرْ را ] (حامص ) کار فَرّاش . رجوع به فراش شود.
-
فراشی
لغتنامه دهخدا
فراشی . [ ف ِ ] (ص نسبی ) منسوب به بنی فراشة که نام اجدادی است . (سمعانی ).
-
فراشی
لغتنامه دهخدا
فراشی .[ ف َرْ را ] (ص نسبی ) منسوب به فراش : جارو فراشی .
-
فراشی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) [عربی. فارسی] farrāši شغل و عمل فرّاش.
-
واژههای مشابه
-
بادکش فراشی
لغتنامه دهخدا
بادکش فراشی . [ ک َ / ک ِ ش ِ ف َرْ را ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) نوعی از بادکش بزرگ . (آنندراج ).
-
جارو فراشی
لهجه و گویش تهرانی
جاروی بسته شده به دسته بلند برای نظافت خیابان و محوطه
-
جستوجو در متن
-
janitorial
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نگهدارنده، مربوط به فراشی
-
یوزباشی
فرهنگ فارسی معین
[ تر. ] (اِ.) فراشباشی ، فراشی که سر دستة صد نفر بود.
-
یوزباشی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [ترکی] [قدیمی] yuzbāši فراشی که سردستۀ صد نفر باشد؛ فراشباشی.
-
بَطَائِنُهَا
فرهنگ واژگان قرآن
آسترهايش -باطنها ودرونها -جمع بطانه (در عبارت "وقتي فراشي آسترش از أبريشم باشد واضح است که رويه آن گرانبهاتر و مافوق استبرق است
-
آردل
لغتنامه دهخدا
آردل . [ دِ ] (اِ) فراشی که برای خواندن و احضار سپاهیان یا گناهکاران و یا مدعی علیهم فرستادندی .- آردل بی چوب ؛ کنایه از بول است آنگاه که تنگ گیرد کسی را.
-
طابح
لغتنامه دهخدا
طابح . [ ب َ ] (اِخ ) اولین فرزند ناحور، برادر حضرت ابراهیم علیه السلام که از رؤومة کنیزک فراشی ناحور بدنیاآمده بود. (سفر پیدایش 22:24) (قاموس کتاب مقدس ).
-
فال گذاشتن
لغتنامه دهخدا
فال گذاشتن . [ گ ُ ت َ ] (مص مرکب ) چند تا میوه را بالای هم چیدن ، و آن چنانست که میوه فروشان در وقت وفور میوه برگهای سبز را بالای سینی فراشی گسترده ، چند تا میوه بر روی هم می چینند و اندک اندک بر روی سینی فاصله داده هر جا چند تای دیگر میگذارند، و آن...