کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
فراست پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
عقل و شعور و فراست
فرهنگ گنجواژه
معرفت.
-
واژههای همآوا
-
فراسة
لغتنامه دهخدا
فراسة. [ ف َ س َ ] (ع مص ) زیرک و نیک ماهر گردیدن در سواری و شناخت اسب . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || سواری کردن . (منتهی الارب ).
-
فراسة
لغتنامه دهخدا
فراسة. [ ف ِ س َ ] (ع اِ) سورة. ابن الندیم نویسد: هر یک از اسفار توراة به چند فراسة تقسیم شود و معنی فراسة، سورة است . (الفهرست چ مصر ص 34).
-
فراسة
لغتنامه دهخدا
فراسة. [ ف ِ س َ ] (ع اِمص ) اسم است تفرس را، و آن استدلال به امور آشکار است بر امور پنهانی . (اقرب الموارد). دانایی به نشان و نظر. اسم است تفرس را و منه الحدیث : اتقوا فراسة المؤمن . (منتهی الارب ). علمی که به وسیله ٔ آن از خلقت مردم پی به اخلاق بر...
-
فراثة
لغتنامه دهخدا
فراثة. [ ف ُ ث َ ](ع اِ) آنچه در جگر و شکنبه باشد. (منتهی الارب ). آنچه از سرگین در شکنبه مانده باشد. (اقرب الموارد).
-
جستوجو در متن
-
فراسات
لغتنامه دهخدا
فراسات . [ ف َ ] (ع اِ) ج ِ فراست . رجوع به فراست شود.
-
نظار
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] [قدیمی] nezār فراست؛ زیرکی.
-
نظارت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: نظارة] [قدیمی] ne(a)zārat زیرکی؛ فراست.
-
Jack Frost
دیکشنری انگلیسی به فارسی
جک فراست
-
عقل و شعور
فرهنگ گنجواژه
فراست، معرفت.
-
Robert Lee Frost
دیکشنری انگلیسی به فارسی
رابرت لی فراست
-
بافراست
لغتنامه دهخدا
بافراست . [ ف َ / ف ِ س َ ] (ص مرکب ) (از: با + فراست ) باهوش . زیرک . رجوع به فراست شود.
-
فطنة
دیکشنری عربی به فارسی
تيز هوشي , تيز فهمي , فراست
-
درایت
واژگان مترادف و متضاد
آگاهی، ادراک، تدبیر، دانایی، فراست، کیاست، هوش