کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
فراآورده پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
فراآورده
لغتنامه دهخدا
فراآورده . [ ف َ وَ دَ / دِ ] (ن مف مرکب ، اِ مرکب ) محصول به دست آمده . رجوع به فرآورده و فرا شود.
-
واژههای همآوا
-
فرا آورده
فرهنگ فارسی معین
( ~ . وَ یا وُ دِ) (ص مف .) 1 - به دست آمده . 2 - محصول ، ساخته شده .
-
جستوجو در متن
-
فرآورده
لغتنامه دهخدا
فرآورده . [ف َ وَ دَ / دِ ] (ن مف مرکب ، اِ مرکب ) فراآورده . محصول . آنچه به دست آورده شده . رجوع به فراآورده شود.
-
فراورده
فرهنگ فارسی معین
(فَ وَ یا وُ دِ) (ص مف .) نک فراآورده .
-
by-product
دیکشنری انگلیسی به فارسی
توسط محصول، محصول فرعی، فرااورده فرعی، نتیجه فرعی
-
reproductions
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بازتولید، تولید مثل، تکثیر، توالد و تناسل، فرااوری، فرااورده، هم اوری
-
byproduct
دیکشنری انگلیسی به فارسی
محصول جانبی، محصول فرعی، فرااورده فرعی، نتیجه فرعی
-
product
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تولید - محصول، محصول، حاصلضرب، حاصل، فرااورده، مجموع یا حاصل ضرب
-
products
دیکشنری انگلیسی به فارسی
محصولات، محصول، حاصلضرب، حاصل، فرااورده، مجموع یا حاصل ضرب
-
supply
دیکشنری انگلیسی به فارسی
عرضه، ذخیره، موجودی، لزوم، فرااورده، اذوقه، خواربار، رساندن، تامین کردن، تهیه کردن، تدارک دیدن، دادن به، تولید کردن