کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
فخمنده پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
فخمنده
/faxmande/
معنی
آنکه پنبه را از دانه جدا کند.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
فخمنده
لغتنامه دهخدا
فخمنده . [ ف َ م َ دَ / دِ ] (نف ) آنکه بزند پنبه راو پنبه دانه از آن بیرون آرد. رجوع به فخمیدن شود.
-
فخمنده
فرهنگ فارسی معین
(فَ مَ دِ) (ص فا.) کسی که پنبه را بزند تا پنبه را از دانه آن جدا کند.
-
فخمنده
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [قدیمی] faxmande آنکه پنبه را از دانه جدا کند.