کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
فحمة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
فحمة
لغتنامه دهخدا
فحمة. [ ف َ م َ ] (ع اِ) یک انگِشت . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). رجوع به فحم شود. || فحمةاللیل ؛ اول شب و تاریکی آن یا شب سخت سیاه یا از مغرب تا هنگام خفتن مردم . ج ، فحام ، فحوم . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || فحمةالسحر؛ هنگام بامداد. || فحمة...
-
جستوجو در متن
-
فحام
لغتنامه دهخدا
فحام . [ ف ِ ] (ع اِ) ج ِ فحمة. (منتهی الارب ).
-
فحوم
لغتنامه دهخدا
فحوم . [ ف ُ ] (ع مص ) آرمیدن چاه و استادن آب آن . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || نوشیدن در سیاهی شب . (اقرب الموارد). || درماندن مرد در جواب . || گریستن کودک چنانکه سپری شود آواز وی . (اقرب الموارد) (منتهی الارب ). فحم . فحام . رجوع به فحام و فحم...
-
وادی دی
لغتنامه دهخدا
وادی دی . [ دَی ی ] (اِخ ) نام جایی در اندلس است . ابن عبدربه در ارجوزه یا تاریخ منظومی که برای عبدالرحمان خلیفه ٔ اموی اندلس سروده نام آن را در شمار قلاع فتح شده ٔ او یاد کرده است :و زعزعت کتائب السلطان بکل مافیها من البُنیان فکان من اول حصن زعزعواو...