کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
فحش دادن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
grudgery
دیکشنری انگلیسی به فارسی
فحش دادن
-
onomatomancy
دیکشنری انگلیسی به فارسی
فحش دادن
-
moronry
دیکشنری انگلیسی به فارسی
فحش دادن
-
foresteep
دیکشنری انگلیسی به فارسی
فحش دادن
-
offuscation
دیکشنری انگلیسی به فارسی
فحش دادن
-
caddiced
دیکشنری انگلیسی به فارسی
فحش دادن
-
grudgers
دیکشنری انگلیسی به فارسی
فحش دادن
-
forehinting
دیکشنری انگلیسی به فارسی
فحش دادن
-
شتم
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] šatm دشنام دادن؛ فحش دادن؛ ناسزا گفتن.
-
پایین تنه
لهجه و گویش تهرانی
اسافل اعضا.() را حواله دادن=فحش رکیک دادن
-
سقط گفتن
واژگان مترادف و متضاد
ناسزا گفتن، دشنام دادن، بد گفتن، فحش دادن
-
cuss
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سکته مغزی، فحش، نفرین، لعنت، فحش دادن، نفرین کردن
-
قُرُم قُرُم
لهجه و گویش تهرانی
مقدمات فحش دادن
-
cussing
دیکشنری انگلیسی به فارسی
cussing، فحش دادن، نفرین کردن
-
cusses
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کاسه، فحش دادن، نفرین کردن