کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
فحش آب نکشیده پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
فحش آب نکشیده
لهجه و گویش تهرانی
فحش رکیک
-
واژههای مشابه
-
فحش و فحش کاری
فرهنگ گنجواژه
دعوای لفظی.
-
فحش کاری
لغتنامه دهخدا
فحش کاری . [ ف ُ ] (حامص مرکب ) به یکدیگر دشنام گفتن ، و بیشتر بصورت «فحش و فحش کاری » به کار رود.
-
فحش دادن
لغتنامه دهخدا
فحش دادن . [ ف ُ دَ ] (مص مرکب ) گفتن فحش به کسی . رجوع به فحش شود.
-
فحش گفتن
لغتنامه دهخدا
فحش گفتن . [ ف ُ گ ُ ت َ ] (مص مرکب ) فحش دادن . رجوع به فحش دادن شود.
-
فحش دادن
دیکشنری فارسی به عربی
اهانة , لعنة
-
فُحش و تشدد
فرهنگ گنجواژه
اهانت.
-
فُحش و تغیّر
فرهنگ گنجواژه
اهانت.
-
فحش و رَدّه
فرهنگ گنجواژه
اهانت. فحش و رده بار کسی کردن.
-
فحش و زُمُخت
فرهنگ گنجواژه
خشونت کردن، بد و بیراه، اهانت.
-
فُحش و فَضیحت
فرهنگ گنجواژه
توهین.
-
فُحش و کُتک
فرهنگ گنجواژه
دعوا، تنبیه.
-
فحش و لَنترانی
فرهنگ گنجواژه
ناسزا.
-
فحش و ناسزا
فرهنگ گنجواژه
ناسزا.