کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
فحشا پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
فحشا
/fahšā/
معنی
۱. زنا.
۲. (اسم) [قدیمی] گناه بزرگ و کار بسیارزشت.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
۱. زنا
۲. معصیت
۳. زشتکاری، فجور، فسق
دیکشنری
prostitution, vice
-
جستوجوی دقیق
-
فحشا
واژگان مترادف و متضاد
۱. زنا ۲. معصیت ۳. زشتکاری، فجور، فسق
-
فحشا
فرهنگ فارسی معین
(فَ) [ ع . فحشاء ] (اِ.) 1 - گناه ، کار زشت . 2 - زنا.
-
فحشا
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: فحشاء] fahšā ۱. زنا.۲. (اسم) [قدیمی] گناه بزرگ و کار بسیارزشت.
-
جستوجو در متن
-
prostitutely
دیکشنری انگلیسی به فارسی
فحشا
-
priestfish
دیکشنری انگلیسی به فارسی
فحشا
-
forlornness
دیکشنری انگلیسی به فارسی
فحشا
-
rasorial
دیکشنری انگلیسی به فارسی
فحشا
-
odontornithic
دیکشنری انگلیسی به فارسی
فحشا
-
سیگار کشیدن
لهجه و گویش تهرانی
فحشا کردن
-
آباد،آباد کردن
لهجه و گویش تهرانی
در محلی فحشا کردن
-
خانمبازی
واژگان مترادف و متضاد
جندهبازی، فاحشهبازی، زنا، فحشا
-
باج خور
لهجه و گویش تهرانی
کسی که از درآمد فحشا ارتزاق کند،قواد
-
ferocity
دیکشنری انگلیسی به فارسی
فحشا، درنده خویی، وحشیگری، سبعیت
-
armistices
دیکشنری انگلیسی به فارسی
فحشا، متارکه، صلح موقت، متارکهء جنگ