کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
فج و فاج پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
فج و فاج
لغتنامه دهخدا
فج و فاج . [ ف َ ج ُ ] (اِ مرکب ، از اتباع ) فجفجه . از اتباع . (یادداشت بخط مؤلف ). پچ پچ : منم آن شاعری که قول من است حسب بی قال و قیل و بی فج و فاج .سوزنی .
-
واژههای مشابه
-
فَجٍّ
فرهنگ واژگان قرآن
راه گشاد ميان دو کوه - جاده وسيع - درّه -
-
فج حیوة
لغتنامه دهخدا
فج حیوة. [ ف َج ْ ج ُ ح َی ْ وَ ] (اِخ ) جایی است در اندلس از اعمال طلیطله . (معجم البلدان ).
-
فج زیدان
لغتنامه دهخدا
فج زیدان . [ ف َج ْ ج ُ زَ ] (اِخ ) شهری است مشرف به شهر طیبه در افریقا. (معجم البلدان ).
-
جستوجو در متن
-
حسب
لغتنامه دهخدا
حسب . [ ح َ ] (حرف اضافه ) از عربی است و در فارسی غالباً به صورت «برحسب » بجای حرف اضافه بکار رود، برابر. بروفق . برطبق . موافق : نامه نبشته دار تا جوابها برسد که برحسب آن کار کنی . (تاریخ بیهقی ص 283). نامه ٔ صاحب برید دررسد پوشیده ، اگر تواند فرستا...