کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
فت فت کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
فت فت کردن
لغتنامه دهخدا
فت فت کردن . [ ف ِ ف ِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) آهسته و بشتاب چیزی را به کسی گفتن و غالباً با نیتی بد. (یادداشت بخط مؤلف ). پت پت یا پچ پچ کردن . نجوی .
-
واژههای مشابه
-
فِت و فِت
فرهنگ گنجواژه
آهسته و بی شتاب گفتن.
-
فَت کمر
لهجه و گویش تهرانی
ضربه به کمر،فنی در مبارزه
-
فَت،() فراوان
لهجه و گویش تهرانی
زیاد .
-
فَت و فراوان
فرهنگ گنجواژه
بسیار زیاد، وافر.
-
فَت و فِرز
فرهنگ گنجواژه
زرنگ.
-
پت کمر،فتِ کمر
لهجه و گویش تهرانی
ضربه زیر کمر
-
جستوجو در متن
-
فتفته
لغتنامه دهخدا
فتفته . [ ف ِ ف ِ ت َ / ت ِ ] (اِ) نجوایی سریع و طویل برای فریبی یا ایجاد فتنه ای . (یادداشت بخط مؤلف ). فت فت کردن . رجوع به فت فت کردن شود.
-
شکستن
لغتنامه دهخدا
شکستن . [ ش ِ ک َ ت َ ] (مص ) چیزی را چندین پاره کردن و خرد کردن و ریزریز کردن . (ناظم الاطباء). خرد کردن . قطعه قطعه کردن . پاره پاره کردن . کسر. اشکستن . بشکستن . تفتیت . وطس . هدّ. فض ّ. وقم . اسم مصدر از آن شکنش است که مرخم آن شکن مستعمل است . (ی...