کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
فتوالکتریک پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
فتوالکتریک
/foto'elekt[e]rik/
معنی
الکتریسیتۀ فراهمشده بهوسیلۀ نور.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
فتوالکتریک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: photo électrique] foto'elekt[e]rik الکتریسیتۀ فراهمشده بهوسیلۀ نور.
-
جستوجو در متن
-
double-beam spectrophotometer, dual-beam spectrophotometer
طیفنورسنج دوباریکهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی] سنجافزاری مجهز به یک مدار فتوالکتریک که برای اندازهگیری تفاوت جذب دو طولِموج خیلی نزدیکبههم به کار میرود
-
تلویزیون
لغتنامه دهخدا
تلویزیون . [ ت ِ ل ِ یُن ْ ] (فرانسوی ، اِ) تله ویزیون .دستگاهی است که بوسیله ٔ آن می توان حوادثی را که در صحنه ٔ مخصوص (جایگاه فرستنده ) از مسافت چندین کیلومتری روی میدهد مشاهده کرد و صدایی که نزدیک صحنه ٔ عمل ایجاد می گردد شنید. در دستگاههای گیرنده...