کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
فتح و پیروزی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
فتح الدین
لغتنامه دهخدا
فتح الدین . [ ف َ حُدْ دی ] (اِخ ) یکی از سرداران مستعصم آخرین خلیفه ٔ عباسی در جنگ با هلاکوخان است . رجوع به حبیب السیر چ سنگی تهران ج 1 ص 318 شود.
-
فتح الدین
لغتنامه دهخدا
فتح الدین . [ ف َ حُدْ دی ] (اِخ ) ابن سیدالناس . رجوع به ابن سیدالناس شود.
-
فتح الباب
فرهنگ فارسی معین
(فَ تْ حُ لْ) [ ع . ] (اِ.) 1 - گشودن در. 2 - آغاز کار.
-
فتح الباب
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] fatholbāb ۱. = فتح 〈 فتح باب۲. (اسم) [قدیمی، مجاز] آغاز.
-
فتح وظفر
دیکشنری فارسی به عربی
انتصار
-
فتح نمایان
دیکشنری فارسی به عربی
مفکرة
-
فتح کردن
دیکشنری فارسی به عربی
افتح , خفض
-
فتح یا ظفر
فرهنگ واژههای سره
پیروز
-
فتح آباد عرب
لغتنامه دهخدا
فتح آباد عرب . [ ف َ دِ ع َ رَ ] (اِخ ) رجوع به عرب شود.
-
فتح بن خاقان
لغتنامه دهخدا
فتح بن خاقان . [ ف َ ح ِ ن ِ ] (اِخ ) فتح بن محمد. رجوع به فتح بن محمد شود.
-
فتح بن سیدالناس
لغتنامه دهخدا
فتح بن سیدالناس . [ ف َ ح ِ ن ِ س َی ْ ی ِ دِن ْ نا ] (اِخ ) رجوع به ابن سیدالناس شود.
-
فتح بن علی
لغتنامه دهخدا
فتح بن علی . [ ف َ ح ِ ن ِ ع َ ] (اِخ ) موصلی . رجوع به فتح موصلی شود.
-
ده فتح ا
لغتنامه دهخدا
ده فتح ا. [ دِه ْ ف َ حُل ْ لا ه ] (اِخ ) دهی است از بخش پشت آب شهرستان زابل . واقع در 11هزارگزی باختری بنجار. سکنه ٔ آن 423 تن . آب آن از رودخانه ٔ هیرمند تأمین می شود. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).
-
غیر قابل فتح
دیکشنری فارسی به عربی
لا يقهر
-
جستوجو در متن
-
victories
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پیروزی ها، پیروزی، فتح، غلبه، نصرت، ظفر، چیرگی، فیروزی، فتح و ظفر