کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
فتح الفتوح پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
فتح آباد
لغتنامه دهخدا
فتح آباد. [ ف َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان بیزکی بخش حومه ٔ شهرستان مشهد، که در 48 هزارگزی شمال باختری مشهد، کنار راه شوسه ٔ مشهد به قوچان قرار دارد. جلگه ای معتدل و دارای 178 تن سکنه است . آب آنجا از قنات تأمین میشود. محصول عمده اش غلات ، چغندر، نخ...
-
فتح آباد
لغتنامه دهخدا
فتح آباد. [ ف َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان مرکزی بخش طبس شهرستان فردوس ، که در 7هزارگزی باختری طبس و 3 هزارگزی باختر راه مالرو عمومی طبس به خداآفرین قرار دارد. جلگه ای گرمسیر و دارای 110 تن سکنه است . آب آنجا از قنات تأمین میشود. محصول عمده اش غلات ...
-
فتح آباد
لغتنامه دهخدا
فتح آباد. [ ف َ ] (اِخ ) مرکز دهستان فتح آباد بخش بافت شهرستان سیرجان ، که در 18 هزارگزی باختر بافت و دوهزارگزی خاور راه گوغر به حشون واقع است . جلگه ای سردسیر و دارای 545 تن سکنه است . آب آنجا از قنات تأمین میشود. محصول عمده اش غلات ، حبوب و شغل اه...
-
فتح آباد
لغتنامه دهخدا
فتح آباد. [ ف َ ] (اِخ ) مزرعه ٔ کوچکی است از دهستان صرصر بخش صیدآباد شهرستان دامغان که در هشت هزارگزی جنوب خاوری صیدآباد واقع است . دارای 5 تن سکنه است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3).
-
فتح آباد
لغتنامه دهخدا
فتح آباد. [ ف َ ] (اِخ ) یکی از دهستانهای بخش بافت شهرستان سیرجان ، که از شمال به دهستان گوغر، از خاور به دهستان حومه ٔ بافت ، از جنوب به دهستان جمیل آبادو از باختر به دهستان بلورد محدود است . جلگه ای سردسیر است . محصول عمده ٔ آن غلات و پنبه و شغل اه...
-
فتح آباد
لغتنامه دهخدا
فتح آباد. [ ف َ ] (اِخ )دهی است از دهستان دربقاضی بخش حومه ٔ شهرستان نیشابور که در 18 هزارگزی جنوب نیشابور قرار دارد. جلگه ای معتدل و دارای 130 تن سکنه است . آب آنجا از قنات تأمین میشود. محصول عمده اش غلات و شغل اهالی زراعت است . راه مالرو دارد. (از...
-
فتح آباد
لغتنامه دهخدا
فتح آباد. [ ف َ ](اِخ ) دهی است از دهستان میربیک بخش دلفان شهرستان خرم آباد، که در 58 هزارگزی شمال باختری نورآباد و 29هزارگزی باختر راه شوسه ٔ خرم آباد به کرمانشاه قرار دارد. جلگه ای معتدل و دارای 270 تن سکنه است . آب آنجا از چشمه ها و رودخانه ٔ حسن ...
-
فتح آباد
لغتنامه دهخدا
فتح آباد. [ ف َ] (اِخ ) دهی از دهستان بهنام غرب بخش ورامین شهرستان تهران ، که در هشت هزارگزی جنوب خاوری ورامین و 3 هزارگزی ایستگاه پیشوا قرار دارد. جلگه ای ، معتدل ، مالاریایی و دارای 200 تن سکنه است . آب آن از قنات تأمین میشود و محصول عمده ٔ آن غلا...
-
فتح آباد
لغتنامه دهخدا
فتح آباد. [ف َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان خفر شهرستان جهرم ، که در 26 هزارگزی جنوب خاوری باب انار و پنج هزارگزی راه شوسه ٔ شیراز به جهرم قرار دارد. جلگه ای گرمسیر و دارای 315 تن سکنه است . آب آنجا از رودخانه ٔ قره آغاج تأمین میشود. محصول عمده اش غلا...
-
فتح آبادرستاق
لغتنامه دهخدا
فتح آبادرستاق . [ ف َ رُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان رستاق بخش نی ریز شهرستان فسا، که در 13 هزارگزی باختر نی ریز و یکهزارگزی شمال راه شوسه ٔ شیراز به نیریز قرار دارد و دارای 47 تن سکنه است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7).
-
فتح ا
لغتنامه دهخدا
فتح ا. [ ف َ حُل ْ لاه ] (اِخ ) ابن شیخ مظفرالدین علی ، معروف به شیخ فتح اﷲ. از شعرای قرن نهم و اوایل قرن دهم هجری . وی از مادر، فرزند مولانا جلال الدین دوانی است . در جوانی کسب فضایل و کمالات حکمی و شعری نموده و طبع شعرش بغایت نیکو بود. در ایام طاعو...
-
فتح ا
لغتنامه دهخدا
فتح ا. [ ف َ حُل ْ لاه ] (اِخ ) ابن محمودبن محمد العمری الانصاری البیلونی . از ادبای حلب بود. در سال 977 هَ . ق . متولد شد و در سال 1070 درگذشت . از او یک دیوان بر تفسیر بیضاوی و رساله ٔ دیگری بنام مجامیع به جا مانده است . (از اعلام زرکلی ص 765).
-
فتح ا
لغتنامه دهخدا
فتح ا. [ ف َ حُل ْ لاه ] (اِخ ) ابن النحاس . شاعری روان طبع و مشهور از مردم حلب بود. از زادگاه خود به سیر و سفر پرداخت و از دمشق و قاهره و حجاز دیدن کردو سپس در مدینه مستقر گردید و جامه ٔ فقر پوشید و درویش شد. در مدینه به سال 1052 هَ . ق . / 1642 م ....
-
فتح ا
لغتنامه دهخدا
فتح ا. [ ف َ حُل ْ لاه ] (اِخ ) شیبانی ، فتح اﷲ خان ، فرزند محمد کاظم ، مکنی به ابوالنصر. در سال 1241 هَ . ق . / 1825 م . متولد شد و بخ سال 1308 هَ . ق . / 1890 م . درگذشت . وی از شاعران توانای دوره ٔ بازگشت است . خاندانش در کارهای لشکری و دیوانی عهد...
-
فتح ا
لغتنامه دهخدا
فتح ا. [ ف َ حُل ْ لاه ] (اِخ ) کاشی . صاحب تفسیر منهج الصادقین وشرح نهج البلاغه ، از شاگردان علی بن حسن زواره ای فقیه و مفسر عهد صفوی است . (از سبک شناسی بهار ج 3 ص 303).