کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
فتا پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
فتا
معنی
(فَ) [ ع . فتاء ] 1 - (مص ل .)جوان شدن . 2 - کَرَم کردن . 3 - (اِمص .) جوانی . 4 - کَرَم ، جوانمردی .
فرهنگ فارسی معین
مترادف و متضاد
۱. برنا، جوان، شاب
۲. آزاده، جوانمرد، راد
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
فتا
واژگان مترادف و متضاد
۱. برنا، جوان، شاب ۲. آزاده، جوانمرد، راد
-
فتا
فرهنگ فارسی معین
(فَ) [ ع . فتاء ] 1 - (مص ل .)جوان شدن . 2 - کَرَم کردن . 3 - (اِمص .) جوانی . 4 - کَرَم ، جوانمردی .
-
واژههای همآوا
-
فطء
لغتنامه دهخدا
فطء. [ ف ُطْءْ ] (ع ص ، اِ) ج ِ اَفطَاء.(منتهی الارب ) (اقرب الموارد). رجوع به افطاء شود.
-
جستوجو در متن
-
feta
دیکشنری انگلیسی به فارسی
فتا
-
fata morgana
دیکشنری انگلیسی به فارسی
فتا مورگانا
-
آزاده
واژگان مترادف و متضاد
آزاد، حر، رها، شریف، فارغ، فتا، مختار، وارسته ≠ بنده، عبد
-
آتور
لغتنامه دهخدا
آتور. (اِخ ) آثور. بعقیده ٔ مصریان قدیم نام رب النوع دریا و زوجه یا خواهر «فتا» رب النوع آتش .
-
جوانمرد
واژگان مترادف و متضاد
۱. بافتوت، بامروت، بخشنده، بزرگهمت، جواد، حر، سخاوتمند، سخی، عیار، فتا، کریم، مرد ۲. داش، لوطی ≠ ناجوانمرد، ناکس
-
راد
واژگان مترادف و متضاد
۱. جوانمرد، حر، فتا ۲. باهمت، بخشنده، سخی ۳. دلاور، دلیر، شجاع ۴. حکیم، خردمند، دانشمند، فاضل ≠ ناجوانمرد
-
برنا
واژگان مترادف و متضاد
۱. جوان، شاب، فتا، نوجوان ۲. خوب، ظریف، نیک ≠ پیر، جاافتاده، زال، سالخورده، شیخ، کلانسال، کهنسال، مسن، معمر
-
عیار
واژگان مترادف و متضاد
۱. تردست، تندرو، جلد، چابک، چالاک ۲. جوانمرد، شوالیه، فتا، فتی ۳. حرامی، دزد، راهزن، رهزن، سارق، شبرو، طرار، غارتگر، گردنهبند ۴. تبهکار، مفسد ۵. محیل، مکار