کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
فا بردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
فا بردن
معنی
(بُ دَ) (مص م .) بردن ، باز بردن .
فرهنگ فارسی معین
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
فا بردن
فرهنگ فارسی معین
(بُ دَ) (مص م .) بردن ، باز بردن .
-
واژههای مشابه
-
bass clef, F clef
کلید فا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[موسیقی] یکی از کلیدهای موسیقی برای گسترۀ اصوات بم
-
آرام ده (فا)
واژهنامه آزاد
تسکین دهنده،مسکن،آرام بخش
-
واژههای همآوا
-
فابردن
لغتنامه دهخدا
فابردن . [ ب ُ دَ ] (مص مرکب ) ببردن . بردن . وابردن . بازبردن . رجوع به فا و وا و باز شود.
-
جستوجو در متن
-
حسد بردن
فرهنگ فارسی معین
( ~. بُ دَ) [ ع - فا. ] (مص ل .) رشک بردن .
-
صرفه بردن
فرهنگ فارسی معین
( ~ . بُ دَ) [ ع - فا. ] (مص ل .) 1 - سود بردن . 2 - سبقت جستن .
-
حساب بردن
فرهنگ فارسی معین
( ~. بُ دَ) [ ع - فا. ] (مص ل .) (عا.) ترسیدن ، ترس داشتن .
-
سبق بردن
فرهنگ فارسی معین
( ~ . بُ دَ) [ ع - فا. ] (مص ل .) پیشی گرفتن ، پیروز شدن .
-
غیرت آوردن
فرهنگ فارسی معین
( ~ . وَ دَ) [ ع - فا. ] (مص ل .) حسد بردن ، غبطه خوردن .
-
کمین گشادن
فرهنگ فارسی معین
( ~ . گُ دَ) [ ع - فا. ] (مص ل .) حمله کردن ، یورش بردن .
-
محنت کشیدن
فرهنگ فارسی معین
( ~. کَ دَ) [ ع - فا. ] (مص ل .) رنج بردن ، زحمت کشیدن .
-
حال کردن
فرهنگ فارسی معین
(کَ دَ) [ ع - فا. ] (مص ل .) شاد و خوش بودن ، لذت بردن .