کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
فاکهه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
فاکهه
/fākehe/
معنی
میوه.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
فاکه، میوه
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
فاکهه
فرهنگ نامها
(تلفظ: fākehe) (عربی) (در قدیم) میوه (خرما ، انگور ، انار و غیره) ؛ نوعی حلوا .
-
فاکهه
واژگان مترادف و متضاد
فاکه، میوه
-
فاکهه
فرهنگ فارسی معین
(کِ هِ) [ ع . فاکهة ] (اِ.) 1 - میوه ؛ ج . فواکه . 2 - نوعی حلوا.
-
فاکهه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: فاکهَة، جمع: فواکه] [قدیمی] fākehe میوه.
-
واژههای مشابه
-
فاکهة
لغتنامه دهخدا
فاکهة. [ ک ِ هََ ] (ع اِ) میوه ، هرچه باشد، جز خرما و انگور و انار. (از منتهی الارب ). || درخت خرمای عجیب . (از اقرب الموارد). خرمابن بشگفت آورنده . (منتهی الارب ). || نوعی شیرینی . (اقرب الموارد). حلوایی است . (منتهی الارب ). || آنچه با خوردن آن خوش...
-
فاکهة
دیکشنری عربی به فارسی
ميوه , بر , سود , فايده , فرزند , ميوه دادن , ثمر
-
فَاکِهَةٍ
فرهنگ واژگان قرآن
ميوه (هر ميوهاي که به عنوان دسر خورده ميشود ، نه به عنوان غذا)
-
فاکهة الکريب
دیکشنری عربی به فارسی
درخت تو سرخ , ميوه تو سرخ
-
جستوجو در متن
-
فواکه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمعِ فاکهَة] [قدیمی] favākeh = فاکهه
-
میوه
دیکشنری فارسی به عربی
فاکهة
-
ثمر
دیکشنری فارسی به عربی
فاکهة
-
میوه دادن
دیکشنری فارسی به عربی
دب , فاکهة
-
درخت تو سرخ
دیکشنری فارسی به عربی
فاکهة الکريب