کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
فامیل پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
فامیل
/fāmil/
معنی
۱. خانواده؛ دودمان.
۲. خویشاوند.
۳. [عامیانه] نام خانوادگی.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
آل، اهلبیت، خانواده، خویش، دودمان، طایفه، قوم
برابر فارسی
خانواده، بستگان، خویشاوندان، دودمان
دیکشنری
family
-
جستوجوی دقیق
-
فامیل
واژگان مترادف و متضاد
آل، اهلبیت، خانواده، خویش، دودمان، طایفه، قوم
-
فامیل
فرهنگ واژههای سره
خانواده، بستگان، خویشاوندان، دودمان
-
فامیل
لغتنامه دهخدا
فامیل . (از فرانسوی ، اِ) خانواده . (فرهنگ فرانسه به فارسی نفیسی ). || بستگان و نزدیکان و خویشاوندان . خاندان . (یادداشت بخط مؤلف ).ترکیب ها:- بی فامیل . بی فک و فامیل . فامیلدار.
-
فامیل
فرهنگ فارسی معین
[ فر. ] (اِ.) خانواده ، خویشاوند.
-
فامیل
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: famille] fāmil ۱. خانواده؛ دودمان.۲. خویشاوند.۳. [عامیانه] نام خانوادگی.
-
فامیل
لهجه و گویش اصفهانی
تکیه ای: fâmil طاری: fâmil طامه ای: fâmil طرقی: fâmil کشه ای: fâmil نطنزی: fâmil
-
واژههای مشابه
-
فامیل دار
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [فرانسوی. فارسی] [عامیانه، مجاز] fāmildār دارای خانوادهای سرشناس.
-
فک و فامیل
فرهنگ فارسی معین
(فَ کُ) (اِمر.) (عا.) مجموعه خویشاوندان .
-
فک و فامیل
فرهنگ گنجواژه
اقوام، وابستگان.
-
فَک و فامیل
لهجه و گویش تهرانی
بستگان و نزدیکان
-
جستوجو در متن
-
hazelly
دیکشنری انگلیسی به فارسی
فامیل
-
myiferous
دیکشنری انگلیسی به فارسی
فامیل
-
forestial
دیکشنری انگلیسی به فارسی
فامیل