کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
فالگیر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
فالگیر
معنی
[ ع - فا. ] (ص فا.) کسی که فال می گیرد، طالع بین .
فرهنگ فارسی معین
مترادف و متضاد
رمال، طالعبین، عراف، فالچی، فالزن، فالگو، کاهن
دیکشنری
augur, fortuneteller, mentalist
-
جستوجوی دقیق
-
فالگیر
واژگان مترادف و متضاد
رمال، طالعبین، عراف، فالچی، فالزن، فالگو، کاهن
-
فالگیر
فرهنگ فارسی معین
[ ع - فا. ] (ص فا.) کسی که فال می گیرد، طالع بین .
-
فالگیر
دیکشنری فارسی به عربی
متنبي
-
فالگیر
لهجه و گویش اصفهانی
تکیه ای: tâlehvin طاری: fâlgir طامه ای: rammâl طرقی: fâlgir / rammâl کشه ای: fâlbin نطنزی: rammâl / fâlgir
-
واژههای همآوا
-
فال گیر
لغتنامه دهخدا
فال گیر. (نف مرکب ) فالچی .فال گو. زاجر. (یادداشت بخط مؤلف ). شخصی که ادعای اخبار از مستقبلات کند به توسط احضار اموات و سؤال نمودن از ایشان ، و این مطلب در شریعت موسوی ممنوع بود و مرتکب آن بایستی سنگسار شود. (قاموس کتاب مقدس ).
-
فال گیر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [مٲخوذ از عربی. فارسی] fālgir = فالبین
-
جستوجو در متن
-
falcer
دیکشنری انگلیسی به فارسی
فالگیر
-
فالگیری
لغتنامه دهخدا
فالگیری . (حامص مرکب ) عمل فالگیر. (یادداشت بخط مؤلف ). رجوع به فالگیر شود.
-
طاسبین
واژگان مترادف و متضاد
رمال، فالگیر، غیبگو
-
طالعبین
واژگان مترادف و متضاد
رمال، غیبگو، فالبین، فالگیر
-
کفبین
واژگان مترادف و متضاد
رمال، فالزن، فالگیر، کاهن
-
فالانداز
واژگان مترادف و متضاد
طالعبین، فالبین، فالگو، فالگیر
-
فالکباز
فرهنگ فارسی معین
(لَ) (ص فا.) فالگیر.