کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
فالرغس پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
فالرغس
لغتنامه دهخدا
فالرغس . [ ل ِ غ ِ ] (معرب ، اِ) به یونانی مرغی است که آن را لک لک میگویند. استخوان او را با خود داشتن عشق را زایل میکند و بیضه ٔ او خضاب موی باشد. و فالرغوس هم به نظر آمده است که بعد از غین ، واو باشد. (برهان ). لک لک . لقلق است که بتلارج نیز نامند....
-
جستوجو در متن
-
فارغوس
لغتنامه دهخدا
فارغوس .(اِ) فالرغس . فارغوس . لقلق . (فهرست مخزن الادویه ).
-
ابوخدیج
لغتنامه دهخدا
ابوخدیج . [ اَ خ َ ] (ع اِ مرکب ) لکلک . لقلق . (مهذب الاسماء). بلارج . فالرغس . فالرغوس .
-
ابوحدیج
لغتنامه دهخدا
ابوحدیج . [ اَ ح ُ دَ ] (ع اِ مرکب ) مرغی است که بفارسی لکلک گویند. (منتهی الارب ). لکلک . (زوزنی ). لقلق . بلارج . فالرغس . فالرغوس .
-
ظاقور
لغتنامه دهخدا
ظاقور. [ ظاق ْ وَ ] (اِ) لقلق . لکلک : گر ندانی ز ظاقور بلبل بنگرش گاه نغمه و غلغل . منوچهری (از حاشیه ٔ فرهنگ اسدی نخجوانی ).این کلمه با ظاء مؤلف و قاف در فارسی عجیب است خاصه که دیگر فرهنگها از آن بیخبرند. در نسخه ای در کمال روشنی به همین صورت نوشت...
-
لکلک
لغتنامه دهخدا
لکلک . [ ل َ ل َ ] (اِ) لک لک . لقلق . ابوحدیج . قعقع. (منتهی الارب ). لقلاق . مرغی است حرام گوشت و از جمله ٔ طیور وحشی است . طائر آبی است .(غیاث ). زاغور. فالرغس . فالرغوس . بلارج . (برهان ). مرغی است مشهور که گردن و پای دراز دارد و مار شکار کند و چ...