کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
فاعل شناسا پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
فاعل شناسا
واژهنامه آزاد
(= سوبژه = سوژه ) به کننده عملی اطلاق می گردد / مفهومی فلسفی است که در مقابل ابژه قرار می گیرد
-
واژههای مشابه
-
فَاعِلٌ
فرهنگ واژگان قرآن
انجام دهنده
-
grammatical subject, subject 1
فاعل دستوری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] آنچه گزاره دربارۀ آن است و در زبان فارسی معمولاً فعل با آن مطابقه میکند متـ . فاعل، نهاد 2
-
logical subject
فاعل منطقی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] واژه یا عبارتی که بر انجامدهندۀ رویداد فعل دلالت دارد
-
فاعل خاص
لغتنامه دهخدا
فاعل خاص . [ ع ِ ل ِ خاص ص ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) فاعلی است که منشاء صدور فعل واحد بر وتیره ٔ واحد باشد. در مقابل فاعل عام که منشاء صدور افعال متکثره است ، و به عبارت دیگر هرگاه فاعل مبدء صدور یک فعل خاص باشد و همیشه منشأیت صدور فعل آن یکسان باشد...
-
فاعل مختار
لغتنامه دهخدا
فاعل مختار. [ ع ِ ل ِ م ُ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) در مقابل فاعل بالجبر است ، و آن عبارت از فاعلی است که منشاء فاعلیت او علم و اراده به اضافه ٔ اختیار باشد به نحوی که هرگاه بخواهد فعلی را انجام دهد و اگر نخواهد انجام ندهد. (از فرهنگ اصطلاحات فلسفی )...
-
فاعل ناقص
لغتنامه دهخدا
فاعل ناقص . [ ع ِ ل ِ ق ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) فاعلی است که صدور فعل از او مسبوق به مقدمات و اموری چند و به عبارت دیگر حصول اثر از آن منوط و متوقف بر حرکات و معداتی باشد. درمقابل فاعل تام که بدون معدات و امور دیگر منشاء صدور فعل است . (از فرهنگ ...
-
فاعل المختار
لغتنامه دهخدا
فاعل المختار. [ ع ِ لُل ْ م ُ ] (ع اِ مرکب ) کسی که بتواند کاری را با قصد و اراده ٔ خود انجام دهد. (تعریفات ). رجوع به فاعل مختار شود.
-
فاعل النهار
لغتنامه دهخدا
فاعل النهار. [ ع ِ لُن ْ ن َ ] (ع اِ مرکب ) سازنده ٔ روز. لقبی است که شیخ اشراق به خورشید داده است . رجوع به مجموعه ٔ دوم مصنفات شیخ اشراق چ هنری کربین ص 150 شود.
-
اسم فاعل
لغتنامه دهخدا
اسم فاعل . [ اِ م ِ ع ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) در نزد نحویان اسم مشتقی را گویند که بر چیزی اطلاق گردد که فعل از آن سرزده باشد. و بااین تعریف همه ٔ صفات مشبهة و تفضیل و مبالغه خارج میشود. رجوع به کشاف اصطلاحات الفنون شود. سیوطی در البهجة المرضیة ف...
-
حرف فاعل
لغتنامه دهخدا
حرف فاعل . [ ح َ ف ِ ع ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) پساوند صفت فاعلی . شمس قیس گوید: کاف و الف و راء است که در اواخر افعال معنی فاعلیت دهد، چنانکه کردگار و آفریدگار و آموزگار ودر اواخر اسماء و صفات معنی نعت دهد، چنانکه سازگارو کامگار و آموختگار و نزد...
-
فاعل مختاری
دیکشنری فارسی به عربی
حرية
-
بی فاعل
دیکشنری فارسی به عربی
غير شخصي
-
دور فاعل
دیکشنری عربی به فارسی
نقش مؤثر