کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
فاطمی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
fatism
دیکشنری انگلیسی به فارسی
فاطمی
-
فاطمیة
لغتنامه دهخدا
فاطمیة. [ طِ می ی َ ] (ص نسبی ) مؤنث فاطمی . رجوع به فاطمی شود.
-
حاکم
لغتنامه دهخدا
حاکم . [ ک ِ ] (اِخ ) ابوعلی فاطمی . رجوع به حاکم بأمر اﷲ فاطمی شود.
-
حسن
لغتنامه دهخدا
حسن . [ ح َ س َ ] (اِخ ) ابن عبدالمجید حافظالدین اﷲبن محمدبن مستنصرباﷲ عبیدی فاطمی . رجوع به حسن فاطمی شود.
-
خلفای علوی
لغتنامه دهخدا
خلفای علوی . [ خ ُ ل َ ی ِ ع َ ل َ ] (اِخ ) خلفای فاطمی . رجوع به خلفای فاطمی در این لغت نامه شود.
-
علی عبیدی
لغتنامه دهخدا
علی عبیدی . [ ع َ ی ِ ع ُ ب َ ] (اِخ ) ابن منصوربن عزیزبن معز فاطمی عبیدی . مکنی به ابوالحسن و ملقب به الظاهر لاعزاز دین اﷲ. از پادشاهان فاطمی مصر. رجوع به علی فاطمی (ابن منصوربن ...) شود.
-
علی
لغتنامه دهخدا
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن منصوربن عزیزبن معز فاطمی عبیدی ، مکنّی به ابوالحسن و ملقّب به الظاهرالاعزاز دین اﷲ، از پادشاهان دولت فاطمی مصر. رجوع به علی فاطمی (ابن منصوربن ...) شود.
-
خلفای فاطمیه
لغتنامه دهخدا
خلفای فاطمیه . [ خ ُ ل َ ی ِ طِ می ی َ ] (اِخ ) خلفای فاطمی . خلفای علوی . رجوع به خلفای فاطمی و فاطمیه در این لغت نامه شود.
-
ابوالقاسم
لغتنامه دهخدا
ابوالقاسم . [ اَ بُل ْ س ِ] (اِخ ) محمدبن مهدی فاطمی . رجوع به محمد... شود.
-
ابوالربیع
لغتنامه دهخدا
ابوالربیع. [ اَ بُرْ رَ ] (اِخ ) مستکفی باﷲ. سومین خلیفه ٔفاطمی مصر. رجوع به مستکفی باﷲ ابوالربیع... شود.
-
ابوالقاسم
لغتنامه دهخدا
ابوالقاسم . [ اَ بُل ْ س ِ ] (اِخ ) شاهنشاه ملک الأفضل امیرالجیوش . وزیر مستنصر فاطمی . رجوع به ملک الافضل ... شود.
-
ابوالقاسم
لغتنامه دهخدا
ابوالقاسم . [ اَ بُل ْ س ِ ] (اِخ ) علی بن اسماعیل ، فائز. خلیفه ٔ فاطمی مصر. رجوع به فائز... شود.
-
ابوالقاسم
لغتنامه دهخدا
ابوالقاسم . [ اَ بُل ْ س ِ ] (اِخ ) فائز. عیسی بن اسماعیل ملقب بظافر خلیفه ٔ فاطمی مصر. رجوع به فائز... شود.
-
ابوالقاسم
لغتنامه دهخدا
ابوالقاسم . [ اَ بُل ْ س ِ ] (اِخ ) قائم . محمدبن عبداﷲ. خلیفه ٔ فاطمی مصر. رجوع به قائم ... شود.
-
ابوالقاسم
لغتنامه دهخدا
ابوالقاسم . [ اَ بُل ْ س ِ ] (اِخ ) محمدبن عبداﷲ ملقب به قائم . خلیفه ٔ فاطمی مصر. رجوع به قائم ... شود.