کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
فاضل آب پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
فاضل قسطنطینی
لغتنامه دهخدا
فاضل قسطنطینی .[ ض ِ ل ِ ق ُ طَ طی ] (اِخ ) رجوع به کاتب چلبی شود.
-
فاضل قمی
لغتنامه دهخدا
فاضل قمی . [ ض ِ ل ِ ق ُ ] (اِخ ) میرزا ابوالقاسم . رجوع به میرزای قمی شود.
-
فاضل کاشانی
لغتنامه دهخدا
فاضل کاشانی . [ ض ِ ل ِ ] (اِخ ) گویند بیش از یکصدهزار بیت شعر گفته . (از الذریعه ج 9 ص 801).
-
فاضل کوکلتاش
لغتنامه دهخدا
فاضل کوکلتاش . [ ض ِ ل ِ ک ُ ک ُ ] (اِخ ) یکی از سرداران ارغونی معاصر با سلطان حسین میرزا. رجوع به حبیب السیر چ خیام ج 4 ص 358 شود.
-
فاضل گردانیدن
لغتنامه دهخدا
فاضل گردانیدن . [ ض ِ گ َ دَ ] (مص مرکب ) برتری دادن . رجوع به فاضل شود. || دانشمند گردانیدن . تعلیم دادن . رجوع به فضل و فاضل شود.
-
فاضل گروسی
لغتنامه دهخدا
فاضل گروسی . [ ض ِ ل ِ گ َ ] (اِخ ) رجوع به فاضل خان شود.
-
فاضل گشتن
لغتنامه دهخدا
فاضل گشتن . [ ض ِ گ َ ت َ ] (مص مرکب ) رجوع به فاضل شدن شود.
-
فاضل مازندرانی
لغتنامه دهخدا
فاضل مازندرانی . [ ض ِ ل ِ زَ دَ ] (اِخ ) میرزا محمدباقر. بهمراه علی قلی خان واله به هند سفر کرد، و در دهلی مرد. او را دیوان شعری بوده است . رجوع به الذریعه ج 6 ص 802 شود.
-
فاضل مراغی
لغتنامه دهخدا
فاضل مراغی . [ ض ِ ل ِ م َ ] (اِخ ) ملا احمد پسر علی اکبر مراغی . اهل تبریز و ساکن نجف بوده است . از علمای امامی اوایل قرن چهاردهم هجری و از شاگردان شیخ مرتضی انصاری بوده . از تألیفاتش این کتب مشهور است : 1- تحفه ٔمظفریه . 2- التعلیقة الکبیرة علی فر...
-
فاضل مقداد
لغتنامه دهخدا
فاضل مقداد. [ ض ِل ِ م ِ ] (اِخ ) مقدادبن عبداﷲبن محمدبن حسین بن محمد حلی سیوری ، مکنی به ابوعبداﷲ و ملقب به شرف الدین . ازفقهای متکلم و از بزرگان علمای امامیه است که او رابه سبب انتساب به قریه ٔ سیور، فاضل سیوری نیز گفته اند. او از بهترین شاگردان شه...
-
فاضل نوری
لغتنامه دهخدا
فاضل نوری . [ ض ِ ل ِ ] (اِخ ) حاج میرزا بهاءالدین پسر حاج میرزا جواد. تولد او دراصفهان بود و در همان شهر به سال 1252 هَ . ق . درگذشت . پسرش نصیرالدین نوری دیوانش را گرد آورده است .
-
فاضل همدان
لغتنامه دهخدا
فاضل همدان . [ ض ِ ل ِ هََ م َ ] (اِخ ) رجوع به بدیعالزمان همدانی شود.
-
فاضل هندی
لغتنامه دهخدا
فاضل هندی . [ ض ِ ل ِ هَِ ] (اِخ ) محمدبن تاج الدین حسن بن محمد اصفهانی ، مقلب به الفاضل الهندی . از دانشمندان اواخر دوره ٔ صفوی و از بزرگان زمان خود در دانش و فنون بود. تولدش در سال 1062 هَ. ق . اتفاق افتاد. دوران کودکیش در هندوستان گذشت وبهمین سبب ...
-
فاضل یمنی
لغتنامه دهخدا
فاضل یمنی . [ ض ِ ل ِ ی َ م َ ] (اِخ ) یحیی بن قاسم العلوی ، مقلب به عمادالدین و معروف به فاضل یمنی . مفسر دانشمندی از مردم یمن بود. از آثارش دو کتاب «تحفه الاشراف فی کشف غوامض الکشاف » و «درر الاصداف فی حل عقد الکشاف » معروف است . (از اعلام زرکلی ج ...
-
فاضل خان
لغتنامه دهخدا
فاضل خان . [ ض ِ ] (اِخ ) فاضل خان گروسی . مؤلف کتاب انجمن خاقان در شرح حال شعرای مداح فتحعلی شاه . شیوه ٔ او شبیه شیوه ٔ عبدالرزاق بیک ونشاط است . نامه ای از او به آقاخان محلاتی در دست است . (از سبک شناسی بهار ج 3 صص 333-336). دارای دیوان شعر بوده ...