کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
فاضلی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
فاضلی
لغتنامه دهخدا
فاضلی . [ ض ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان بیرم بخش گاوبندی شهرستان لار که در 81 هزارگزی شمال خاوری گاوبندی و کنار راه فرعی لار به اشکنان واقع است . جلگه ای گرمسیر، مالاریایی و دارای 52 تن سکنه است . آب آنجا از چاه و باران تأمین میشود. محصول عمده اش غلات ...
-
فاضلی
لغتنامه دهخدا
فاضلی . [ض ِ ] (اِخ ) عطأاﷲ فاضلی . کتابی بنام محرق الاکباد در مصایب و مراثی نوشته است . (از الذریعه ج 9 ص 802).
-
جستوجو در متن
-
عبدالواحد
لغتنامه دهخدا
عبدالواحد. [ ع َ دُل ْ ح ِ ] (اِخ ) الرشیدی . فاضلی مصری است و به ادب و تاریخ معرفتی داشت . او راست : نزهة السامرة فی اخبار مصر و القاهرة. وی به سال 1023 هَ . ق . درگذشت . (از الاعلام زرکلی ).
-
ابوالجوائز
لغتنامه دهخدا
ابوالجوائز. [ اَ بُل ْ ج َ ءِ ] (اِخ ) حسن بن محمدبن بادی واسطی . فاضلی ادیب و شاعر. او به بغداد میزیست . مولد وی 382 هَ . ق . و وفات در سال 460 بوده است .
-
جعفر
لغتنامه دهخدا
جعفر. [ ج َ ف َ ] (اِخ ) ابن محمد امین واعظ (1268 - 1320 هَ . ق .) فاضلی از مردم بغداد بودکه از آثار او «المجالس فی الوعظ» و «تعالیق » ویرا بر بعضی کتابها میتوان برشمرد. (الاعلام زرکلی ج 2).
-
جبرانی
لغتنامه دهخدا
جبرانی . [ ج ِ ] (اِخ ) سعیدبن سعیدبن صالح بن مقلدبن عامربن علی ... برادر ابوعبادةالولیدبن عبیدالبحتری شاعر است . وی شاعر و نحوی فاضلی است و حوزه ٔ درسی و جامع حلب داشت و بسال 561 متولد شده . (از معجم البلدان ).
-
علی سمرقندی
لغتنامه دهخدا
علی سمرقندی . [ ع َ ی ِ س َ م َ ق َ ] (اِخ ) ابن اسحاق بن ابراهیم حنظلی سمرقندی . فاضلی است که سمعانی از او نقل میکند. وی تا حدود سال 562 هَ . ق . میزیست . او راست : کتاب المشافهات . (از معجم المؤلفین از اللباب ابن اثیر ج 1 ص 212 و ایضاح المکنون ج 2...
-
ابوالقاسم
لغتنامه دهخدا
ابوالقاسم . [ اَ بُل ْ س ِ ] (اِخ ) عبداﷲبن علی بن محمدبن داودبن الجراح معروف به ابن اسماء و اسماء نام خواهر علی بن عیسی بن داود الجراح است . او فاضلی مترسّل بوده است و از اوست : کتاب الاستفادة فی التاریخ و کتاب البیان و تقویم اللسان . (ابن الندیم ).
-
راشد
لغتنامه دهخدا
راشد. [ ش ِ ] (اِخ ) حنبلی . ابن علی ، مرد فاضلی از اهل نجد بود. رساله ٔ «مثیرالوجد فی معرفةانصاب ملوک نجد» از تألیفات اوست . او بعد از سال 1291 هَ . ق . درگذشت . (از اعلام زرکلی چ 2 ج 3 ص 34).
-
صلاح
لغتنامه دهخدا
صلاح . [ ص َ ] (اِخ ) ابن احمدبن عزالدین مؤیدی حسنی فاضلی یمانی و از سادات است . وی در صنعاء متولد شد و کتاب ها کرد که از آن جمله شرح فصول در علم اصول بود و او را نظمی است . وی به سال 1015 هَ . ق . تولد و به سال 1070 درگذشت . (الاعلام زرکلی ج ص 434)...
-
صیمری
لغتنامه دهخدا
صیمری . [ ص َ م َ ] (اِخ ) مفلح بن حسین . فاضلی فقیه بود و کتابها نوشت که از آن جمله : شرح الشرایع، شرح الموجز، مختصر الصحاح ، منتخب الخلاف و کتب دیگر است . معاصر شیخ علی کرکی و از شاگردان احمدبن فهد حلی است . (از روضات الجنات ص 566).
-
قاضی شیخم
لغتنامه دهخدا
قاضی شیخم . [ ش َ خ َ ] (اِخ ) فاضلی است عالم از دانشمندان عهد صفویه و به حسب و نسب از جمله ٔ اشراف و اعاظم و متصدی منصب تدریس و تولیت مدرسه ٔ نصریه است . (حبیب السیر چ خیام ج 4 ص 609).
-
فیض ا
لغتنامه دهخدا
فیض ا. [ ف َ ضُل ْ لاه ] (اِخ ) ابن احمد، معروف به ابن القاب رومی (950 هَ . ق . / 1543 م . - 1020 هَ . ق . / 1611 م .). فاضلی از قضاة است که او را بتازی آثار منظوم است . اصلاً ترک بود ولی در ادب عربی وارد و گوینده ای فصیح بود. مدتی در حلب و سپس در شا...
-
لطف ا
لغتنامه دهخدا
لطف ا. [ ل ُ فُل ْ لاه ] (اِخ ) (السید...) ابن عطأاﷲبن احمد الحسینی الشجری النیشا بوری . وی فاضلی بود متبحر و دیوانش به ده هزار بیت بالغ و از شیخ ابی علی بن الشیخ ابی جعفر الطوسی روایت کردی . (روضات الجنات ص 520).