کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
فاصلۀ باز تولد پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
فاصلهانداز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-ژنشناسی و زیستفنّاوری] ← دِنای فاصلهانداز
-
doubly augmented interval
فاصلۀ بازافزوده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[موسیقی] فاصلۀ افزودهای که یک نیمپردۀ کروماتیک (chromatic) افزایش یافته باشد
-
doubly diminished interval
فاصلۀ بازکاسته
واژههای مصوّب فرهنگستان
[موسیقی] فاصلۀ کاستهای که یک نیمپردۀ کروماتیک (chromatic) کاهش یافته باشد
-
critical distance
فاصلۀ بحرانی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ژئوفیزیک] فاصلهای از چشمه که در آنجا زمانهای رسیدن موج بازتابی و موج شکستگی با هم برابر باشند
-
major interval
فاصلۀ بزرگ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[موسیقی] هریک از فاصلههای دوم و سوم و ششم و هفتم از بنمایه در گام بزرگ (major) و تمامی فاصلههای همارز آنها
-
فاصلۀ تراورس
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] ← فاصلۀ ریلبند
-
compound interval
فاصلۀ ترکیبی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[موسیقی] فاصلهای که بزرگتر از هشتم باشد
-
gender gap
فاصلۀ جنسیتی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مطالعات زنان] اصطلاحی کلی ناظر بر تفاوتهای موجود میان زن و مرد ازلحاظ شغل و درآمد و تحصیل
-
perfect interval
فاصلۀ درست
واژههای مصوّب فرهنگستان
[موسیقی] هریک از فاصلههای یکم و چهارم و پنجم و هشتم از بنمایه در گام بزرگ (major) و تمامی فاصلههای همارز آنها
-
epicentral distance
فاصلۀ رومرکزی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ژئوفیزیک] فاصلۀ میان رومرکز زمینلرزه و گیرنده
-
ground distance, ground range
فاصلۀ زمینی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی نقشهبرداری] فاصلۀ بین دو نقطه بر روی زمین در امتداد دایرۀ عظیمۀ گذرنده از آن دو نقطه
-
distance measuring equipment, DME
فاصلهسنج
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] وسیلهای که فاصلۀ بین هواپیما تا ایستگاه ناوبری مربوط را نشان میدهد
-
polar distance, co-declination
فاصلۀ قطبی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی نقشهبرداری] فاصلۀ زاویهای از قطب آسمان که متمم زاویۀ میل است
-
diminished interval
فاصلۀ کاسته
واژههای مصوّب فرهنگستان
[موسیقی] فاصلۀ درست یا بزرگی که یک نیمپردۀ کروماتیک (chromatic) کاهش یافته باشد
-
minor interval
فاصلۀ کوچک
واژههای مصوّب فرهنگستان
[موسیقی] فاصلۀ بزرگی که یک نیمپردۀ کروماتیک (chromatic) کاهش یافته باشد