کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
فاصلهسنج پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
سنج
لغتنامه دهخدا
سنج . [ س َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان بربرود بخش الیگودرز شهرستان بروجرد. دارای 518 تن سکنه . آب آن از قنات . محصول آنجا غلات و لبنیات .شغل اهالی زراعت و گله داری . صنایع دستی زنان قالی وجاجیم بافی است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6).
-
سنج
لغتنامه دهخدا
سنج . [ س ِ ن َ ] (اِ) نمک . (الفاظ الادویه ).
-
سنج
لغتنامه دهخدا
سنج . [ س ِ/ س َ ] (اِ) جلاجل دف و دائره را گویند. (آنندراج ) (برهان ). یکی از آلات موسیقی است مخفف سرنج و آن چیزی باشد به بسیاری از جلاجل دائره بزرگتر و در میان قبه ای دارد، بندی بر آن قبه نصب کنند و در جشنها و بازیگاهها با نقاره و دهل نوازند به این...
-
سنج
لغتنامه دهخدا
سنج . [ س ُ ] (اِ) کفل و سرین مردم و حیوانات . (برهان ). سرین مردم . (فرهنگ رشیدی ) (ادات الفضلاء).
-
سنج
لغتنامه دهخدا
سنج .[ س ِ ] (اِخ ) نام دو قریه است در مروشاهجان و یکی از آن دو را سنج عباد خوانند. (معجم البلدان ). قریه ای است به مرو و از آنجاست حسین بن شعیب بن محمد سنجی .
-
سنج
فرهنگ فارسی عمید
(بن مضارعِ سنجیدن) sanj ۱. = سنجیدن۲. سنجنده (در ترکیب با کلمۀ دیگر): سخنسنج، نکتهسنج، زلزلهسنج، گرماسنج.
-
سنج
فرهنگ فارسی عمید
، قدیمی: sanj (اسم) (موسیقی) [قدیمی] senj از آلات موسیقی و آن دو صفحۀ برنجی مدور و محدب است که با دست بر هم کوبیده میشود. در ارکسترهای سمفونیک یکی از سازهای کوبی اصلی است و به طریقههای مختلف نواخته میشود.
-
سنج
دیکشنری فارسی به عربی
رنين
-
distance indicator
نشانگرِ فاصله
واژههای مصوّب فرهنگستان
[نجوم رصدی و آشکارسازها] جِرمی نجومی با قطر یا درخشندگی (luminosity) معین که از آن برای اندازهگیری فاصلۀ اجرام فراکهکشانی (extragalactic) استفاده میشود
-
distance ladder, cosmic distance ladder, cosmic distance scale, extragalactic distance scale
نردبان فاصله
واژههای مصوّب فرهنگستان
[نجوم رصدی و آشکارسازها] مجموعهروشهای سلسلهمراتبی برای اندازهگیری فواصل اخترفیزیکی کیهانی
-
interval 2
فاصله 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[موسیقی] اختلاف زیروبمی بین دو نغمه
-
فاصله 2
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] ← کلید فاصله
-
shy distance
فاصلۀ آرامش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] مقدار فاصلۀ خودرو تا لبۀ راه بهنحویکه موانع یا عوارض موجود در کنار راه برای راننده خطرآفرین نباشد و مجبور نشود در سرعت و مسیر خود تغییر ایجاد کند
-
social distance
فاصلۀ اجتماعی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[جامعهشناسی] تفاوت میان گروههای اجتماعی در یک جامعۀ خاص براساس برخی از مؤلفههای ازپیشتعیینشده و قابلاندازهگیری
-
augmented interval
فاصلۀ افزوده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[موسیقی] فاصلۀ درست یا بزرگی که یک نیمپردۀ کروماتیک (chromatic) افزایش یافته باشد