کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
فاصل پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
فاصل
/fāsel/
معنی
۱. جداکنندۀ دو چیز از هم: خط فاصل.
۲. (اسم) = فاصله
۳. (صفت) [قدیمی] قاطع.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
interface, separation
-
جستوجوی دقیق
-
فاصل
لغتنامه دهخدا
فاصل . [ ص ِ ] (ع ص ) جداکننده : به دوستی که ندارم ز کید دشمن باک وگر به تیغ بود در میان ما فاصل . سعدی .جداکننده ٔ حق از باطل . (یادداشت بخط مؤلف ). فصیل . || قاطع.- حکم فاصل ؛ حکم قاطع. (یادداشت بخط مؤلف ). حکم نافذ و روان . (منتهی الارب ). ماضی...
-
فاصل
فرهنگ فارسی معین
(ص ) [ ع . ] (اِفا.)جداکنندة دو چیز از هم .
-
فاصل
دیکشنری عربی به فارسی
کلا ج , موقتي , موقت , فيمابين , فاصله , خلا ل مدت , ايست ميان دو پرده , بادخور
-
فاصل
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عربی] fāsel ۱. جداکنندۀ دو چیز از هم: خط فاصل.۲. (اسم) = فاصله۳. (صفت) [قدیمی] قاطع.
-
واژههای مشابه
-
حد فاصل
لغتنامه دهخدا
حد فاصل . [ ح َدْدِ ص ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) مرز بین دو چیز اعم از محسوس و معقول . میان دو چیز: طور؛ حد فاصل میان دو چیز. طخوم ؛ حد فاصل میان دو زمین . (منتهی الارب ).
-
حد فاصل
دیکشنری فارسی به عربی
تقسيم , متوسط
-
خط فاصل
دیکشنری فارسی به عربی
حدود
-
خط فاصل درنقشه های رنگی
دیکشنری فارسی به عربی
محيط
-
جستوجو در متن
-
کلا ج
دیکشنری فارسی به عربی
فاصل
-
فیمابین
دیکشنری فارسی به عربی
فاصل
-
خلا ل مدت
دیکشنری فارسی به عربی
فاصل
-
ایست میان دو پرده
دیکشنری فارسی به عربی
فاصل
-
بادخور
دیکشنری فارسی به عربی
فاصل