کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
فاسد کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
فاسد کردن
دیکشنری
contaminate, corrupt, deprave, destroy, putrefy, rot, taint
-
جستوجوی دقیق
-
فاسد کردن
لغتنامه دهخدا
فاسد کردن . [ س ِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) فاسدساختن . گندانیدن . رجوع به تباه و تباه ساختن شود.
-
فاسد کردن
دیکشنری فارسی به عربی
خراب , عيب , غنائم , فاسد , ماء آسن
-
فاسد کردن
واژهنامه آزاد
تباهانیدن.
-
واژههای مشابه
-
فاسد شدن
لغتنامه دهخدا
فاسد شدن . [ س ِ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) تباه شدن . تباه گردیدن : ظن آن شخص فاسد شد و بازار اینان کاسد. (گلستان ). || گندیدن . رجوع به فاسد شود.
-
ام فاسد
لغتنامه دهخدا
ام فاسد. [ اُم ْ م ِ س ِ ] (ع اِ مرکب ) موش . (از المرصع).
-
فاسد العقیده
دیکشنری فارسی به عربی
زنديق
-
اندکی فاسد
دیکشنری فارسی به عربی
مستوي عالي
-
فاسد شدن
دیکشنری فارسی به عربی
انحطاط , تحلل , غنائم , غنغرينا , ماء آسن
-
فاسد کننده
دیکشنری فارسی به عربی
معدي
-
فاسد شدگی
دیکشنری فارسی به عربی
داء
-
فاسد نشدنی
دیکشنری فارسی به عربی
خالد
-
فاسد شدن
واژهنامه آزاد
تباهیدن.
-
فاسد الا خلا ق
دیکشنری فارسی به عربی
عاهرة
-
کالا ی فاسد شونده
دیکشنری فارسی به عربی
عرضة للتلف