کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
فارقات پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
فارقات
لغتنامه دهخدا
فارقات . [ رِ ] (ع ص ، اِ) ج ِ فارقة. رجوع به فارقة شود.
-
واژههای مشابه
-
فَارِقَاتِ
فرهنگ واژگان قرآن
جدا کننده ها
-
واژههای همآوا
-
فَارِقَاتِ
فرهنگ واژگان قرآن
جدا کننده ها
-
جستوجو در متن
-
فارقه
فرهنگ فارسی معین
(رِ قَ یا قِ) [ ع . فارقة ] (اِفا.) 1 - مؤنث فارق ؛ ج . فارقات . 2 - نشانه ای که برای امتیاز دو شی ء میان آن ها نهند. 3 - نشانه ای که معنی ای را از معنی دیگر جدا کند.
-
فارق
لغتنامه دهخدا
فارق . [ رِ ] (ع ص )نعت فاعلی از فَرق و فرقان . آنکه میان حق و باطل فرق گذارد. (از اقرب الموارد). جداکننده . ممیز. تأنیث آن فارقة. ج ، فارقات ، فوارق . || ماده شتری که از درد زایمان به خود پیچد. ج ، فوارق ، فُرَّق ، فُرُق . (از اقرب الموارد). || ماد...