کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
فارص پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
فارص
لغتنامه دهخدا
فارص . [ رِ ] (اِخ ) او فارص بن یهودا و توأم زارح است و او پدر خانواده ٔ عظیمی میباشد که آنها را فارصیان گویند. (قاموس کتاب مقدس ).
-
واژههای مشابه
-
فارص عزه
لغتنامه دهخدا
فارص عزه . [ رِ ص ِ ع َزْ زَ ](اِخ ) فارس عزا. موضعی است که خداوند عزا را بواسطه ٔ دست درازی به تابوت کشت . (از قاموس کتاب مقدس ). در جنوب اورشلیم در وادی رفائیان . (قاموس کتاب مقدس ).
-
واژههای همآوا
-
فارس
فرهنگ نامها
(تلفظ: fāres) (عربی) (در قدیم) سوار بر اسب و (به مجاز) دلاور ، جنگجو .
-
فارس
واژگان مترادف و متضاد
۱. ایران، پارس ۲. عجم
-
فارس
واژگان مترادف و متضاد
۱. سواره ۲. جنگاور، شجیع، گرد ≠ پیاده، راجل
-
فارس
فرهنگ واژههای سره
پارس
-
فارس
لغتنامه دهخدا
فارس . [ رِ ] (اِخ ) ابن احمدبن موسی بن عمران ابوالفتح الحمصی . مؤلف کتاب المنشاء فی القراآت الثمان که در سال 401 هَ . ق . در مصر درگذشت . رجوع به حسن المحاضرة فی اخبار مصر و القاهرة ص 227 شود.
-
فارس
لغتنامه دهخدا
فارس . [ رِ ] (اِخ ) ابن حاتم بن ماهویه قزوینی . از اصحاب امام دهم بود که بواسطه ٔ اظهارغلو و فساد امام او را لعن و طرد کرده و جعفر پسر دوم امام به تبرئه و تزکیه ٔ او پرداخته بود. فارس بن حاتم با گروهی دیگر دور جعفر را گرفته و پس از امام یازدهم میخوا...
-
فارس
لغتنامه دهخدا
فارس . [ رِ ] (اِخ ) ابن سامان بن زهیربن سلیمان حسینی .پسر خال الشریف محمدبن برکات صاحب مکه بود، و مدتی از جانب محمدبن برکات والی مدینه شد. مرگ او به سال 916 هَ . ق . / 1510 م . است . (اعلام زرکلی ج 2 ص 762).
-
فارس
لغتنامه دهخدا
فارس . [ رِ ] (اِخ ) ابن عیسی بغدادی . کنیت وی ابوالقاسم و از خلفای حسین منصور حلاج بود. از بغداد به خراسان آمد و از آنجا به سمرقند رفت و در آنجا اقامت کرد تا از دنیا برفت . او معاصر شیخ علم الهدی ابومنصور ماتریدی بود که در سال 235 هَ . ق . درگذشت . ...
-
فارس
لغتنامه دهخدا
فارس . [ رِ ] (اِخ ) ابن ماسوربن سام بن نوح . نواده ٔ نوح پیامبر است که بنابر یک روایت نادرست تاریخی بنای شهرفارس را نسبت داده اند. رجوع به نزهةالقلوب چ لیدن بخش 3 ص 114 شود. این نسبت البته جنبه ٔ افسانه دارد.
-
فارس
لغتنامه دهخدا
فارس . [ رِ ] (اِخ ) حطاب بن حنش فارس . رجوع به حطاب بن حنش شود.
-
فارس
لغتنامه دهخدا
فارس . [ رِ ] (اِخ ) یحیی بن عجیلة. نحوی عروضی از اهالی مصر بود. کتابی در عروض دارد. (از اعلام زرکلی ج 2 ص 763).