کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
فائض پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
فائض
معنی
زيادتي , مازاد , زاءد , باقي مانده , اضافه , زيادي
دیکشنری عربی به فارسی
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
فائض
لغتنامه دهخدا
فائض . [ ءِ ] (اِخ ) رجوع به فائضی شود.
-
فائض
لغتنامه دهخدا
فائض . [ ءِ ] (ع ص ) فیض دهنده . رجوع به فیض شود.
-
فائض
دیکشنری عربی به فارسی
زيادتي , مازاد , زاءد , باقي مانده , اضافه , زيادي
-
جستوجو در متن
-
فایض
لغتنامه دهخدا
فایض . [ ی ِ ] (ع ص ) فائض . رجوع به فائض شود.
-
مازاد
دیکشنری فارسی به عربی
فائض
-
زیادتی
دیکشنری فارسی به عربی
زيادة , فائض
-
باقی مانده
دیکشنری فارسی به عربی
بقية , حطام , فائض , موجود
-
اضافه
دیکشنری فارسی به عربی
اضافة , زيادة , فائض , وصول
-
زیادی
دیکشنری فارسی به عربی
اضافي , ثروة , زائد عن الحاجة , زيادة , فائض
-
زاءد
دیکشنری فارسی به عربی
اضافي , اکثر , زائد عن الحاجة , فائض , نفاية
-
عطاءالله
فرهنگ نامها
(تلفظ: atā’ollāh) (عربی) بخشش و هدیهی خدا ؛ در اصطلاح عبارت است از چیزی است که از ناحیه حق بر بندگان فائض شود .
-
فایض
فرهنگ فارسی معین
(یِ) [ ع . فائض ] 1 - (اِفا.) فیض دهنده ، فیض رساننده . 2 - (اِ.) آبی که پس از از پُر شدن ظرف از اطراف آن فرو می ریزد.
-
صفائی سینوبی
لغتنامه دهخدا
صفائی سینوبی . [ ص َ ی ِ ] (اِخ ) وی در اوائل کار سلطان سلیم قدیم درگذشت . او را دیوانی است . دو بیت از وی در زبدة الاشعار عبدالحی فائض آمده است . (کشف الظنون ).
-
عدالت آئین
لغتنامه دهخدا
عدالت آئین . [ ع َ / ع ِ ل َ ] (ص مرکب ) کسی که دادگر و عادل باشد. کسی که عدالت پیشه ٔ خود کند : به وجود فائض الجود سلاطین عدالت آئین منوط و مربوط. (حبیب السیر چ طهران ج 2 ص 1).