کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
غیض پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
غیض
/qeyz/
معنی
۱. کم شدن و فرونشستن آب؛ فروشدن آب به زمین.
۲. (صفت) قلیل؛ اندک.
〈 غیضی از فیضی: (حاصل مصدر) [قدیمی، مجاز] اندکی از بسیاری.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
pet
-
جستوجوی دقیق
-
غیض
لغتنامه دهخدا
غیض . (ع اِ) آنچه از خرمابن برآید، مانند دو نعل برهم نهاده ٔ تیزاطراف و میان آن بار آن نهاده . یا شکوفه ٔ نخستین خرما، یا عجم که از لیف خرمابن برآید و بخورند آن را. (منتهی الارب ). طَلع یا عَجم که ازلیف خود بیرون آید و همه ٔ آن را بخورند. (از اقرب ال...
-
غیض
لغتنامه دهخدا
غیض . [ غ َ ] (اِخ ) (الَ ...) جایی است میان کوفه و شام . اخطل گوید : فهو بها سی ّءظناً و لیس له بالبیضتین و لا بالغیض مدّخر.(از معجم البلدان ).
-
غیض
لغتنامه دهخدا
غیض . [ غ َ ] (ع مص ) کم شدن آب .(تاج المصادر بیهقی ) (مجمل اللغة). کم گردیدن آب و به زمین فروخوردن . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). کم شدن آب . (غیاث اللغات ). فروخوردن آب زمین را. (صراح اللغة). فروخورده شدن آب از زمین . فرونشستن آب . || بمعنی جز...
-
غیض
فرهنگ فارسی معین
(غِ یْ) [ ع . ] 1 - (مص ل .) کم شدن آب و فرو نشستن آن . 2 - اندک .
-
غیض
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: غَیض] [قدیمی] qeyz ۱. کم شدن و فرونشستن آب؛ فروشدن آب به زمین.۲. (صفت) قلیل؛ اندک.〈 غیضی از فیضی: (حاصل مصدر) [قدیمی، مجاز] اندکی از بسیاری.
-
واژههای مشابه
-
غِيضَ
فرهنگ واژگان قرآن
ناقص شد- کاستي گرفت (ماده غاض هم لازم استعمال ميشود و هم متعدي ، هم گفته ميشود غاض الشيء - فلان چيز ناقص شد ، و هم گفته ميشود غاضه غيره - فلان چيز را ناقص کردند ، در قرآن کريم هم بهر دو نحو آمده که ميفرمايد : و غيض الماء - آب ناقص شد ، و ما تغيض الار...
-
غیض و غضب
فرهنگ گنجواژه
عصبانیت .
-
غیض و بُغض
فرهنگ گنجواژه
خشم و ناراحتی.
-
غیض و غَرَض
فرهنگ گنجواژه
خشم و تندی .
-
غیض و غضب
فرهنگ گنجواژه
خشم.
-
غیض و غم
فرهنگ گنجواژه
ناراحتی و خشم.
-
غیض و لجبازی
فرهنگ گنجواژه
ضدیت.
-
واژههای همآوا
-
غیظ
واژگان مترادف و متضاد
۱. برافروختگی، خشم، غضب ۲. بغض، قهر