کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
غیسانة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
غیسانة
لغتنامه دهخدا
غیسانة. [ غ َ ن َ ] (ع ص ) زن نرم و نازک خوش عیش . (منتهی الارب ). ناعمة. (اقرب الموارد).
-
جستوجو در متن
-
غیسان
لغتنامه دهخدا
غیسان . [ غ َ ] (ع اِ) جوانی . (منتهی الارب ). || غیسان الشباب ؛ تیزی جوانی و اول و تازگی آن . وغیسات الشباب کذلک . (منتهی الارب ). غیسان الشباب و غیساته ؛ اول جوانی و تیزی و تازگی آن . (از اقرب الموارد) گل جوانی . (ناظم الاطباء). || لیس من غیسانه ؛ ...
-
خوش عیش
لغتنامه دهخدا
خوش عیش . [ خوَش ْ / خُش ْ ع َ / ع ِ ] (ص مرکب ) مرفه الحال . خوش زندگی . (یادداشت مؤلف ): مُغفُر؛ خوش عیش . گشاده روزی . غیسانه ؛ زن نرم و نازک و خوش عیش . (منتهی الارب ). نغمه ؛ خوش عیش شدن . (تاج المصادر بیهقی ).