کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
غیرتمند پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
غیرتمند
/qeyratmand/
معنی
کسی که غیرت دارد؛ باغیرت؛ غیور؛ رشکن.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
باحمیت، باغیرت، بامروت، متعصب، غیرتناک، غیرتی، غیور ≠ بیغیرت
دیکشنری
mettlesome, red-blooded, zealot, zealous, jealous
-
جستوجوی دقیق
-
غیرتمند
واژگان مترادف و متضاد
باحمیت، باغیرت، بامروت، متعصب، غیرتناک، غیرتی، غیور ≠ بیغیرت
-
غیرتمند
لغتنامه دهخدا
غیرتمند. [ غ َ / غ ِ رَ م َ ] (ص مرکب ) آنکه غیرت دارد. کسی که نگاهدار عصمت و آبرو و شرف و عزت است و از قبول اهانت بر عرض خود ابا دارد. آنکه در حفظ عرض و ناموس متعصب است . غیور. || رشکین و غیور. (ناظم الاطباء). حسود. رشک برنده : نَغِرَة؛ زن غیرتمند. ...
-
غیرتمند
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی. فارسی] qeyratmand کسی که غیرت دارد؛ باغیرت؛ غیور؛ رشکن.
-
جستوجو در متن
-
با غیرت
لهجه و گویش تهرانی
غیرتمند
-
unkind person
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شخص غیرتمند
-
باراد
واژهنامه آزاد
غیرتمند و غیور
-
غیور
واژگان مترادف و متضاد
باغیرت، غیرتی، غیرتمند، متعصب، مرد
-
غیور
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] qayur غیرتمند؛ باغیرت؛ باحمیت؛ ناموسپرست.
-
باحمیت
واژگان مترادف و متضاد
بامروت، جوانمرد، راد، غیرتمند، غیرتی ≠ بیغیرت، بیمروت
-
بامروت
واژگان مترادف و متضاد
جوانمرد، راد، غیرتمند، منصف ≠ بیمروت، ناجوانمرد
-
دیوث
واژگان مترادف و متضاد
بیحمیت، بیغیرت، پسدرنشین، جاکش، قرمساق، قلتبان، قواد، نامرد ≠ غیرتمند
-
بیحمیت
واژگان مترادف و متضاد
بیعار، بیغیرت، بیتعصب، بیناموس، دیوث، لاابالی، نامرد ≠ غیرتمند
-
غیورانه
فرهنگ فارسی معین
(غَ نِ) [ ع - فا. ] (ق مر.) از روی غیرت ، به شیوه و روش غیرتمند.
-
خوشغیرت
واژگان مترادف و متضاد
۱. غیرتی، ، باغیرت، غیرتمند، غیور متعصب ۲. مرد، ناموسپرست، ناموسپرور ≠ بیغیرت