کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
غیاهب پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
غیاهب
/qayāheb/
معنی
= غیهب
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
غیاهب
لغتنامه دهخدا
غیاهب . [ غ َ هَِ ] (ع اِ) ج ِ غَیهَب . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). رجوع به غیهب شود.
-
غیاهب
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمع غیهب] [قدیمی] qayāheb = غیهب
-
جستوجو در متن
-
غیهب
فرهنگ فارسی معین
(غَ یا غِ هَ) [ ع . ] 1 - (اِ.) سختی تاریکی شب . 2 - (ص .) سخت سیاه . ج . غیاهب .
-
غیهب
لغتنامه دهخدا
غیهب . [ غ َ هََ ] (ع اِ) سختی تاریکی شب . (مهذب الاسماء). تاریکی .(منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). ج ، غَیاهِب . (مهذب الاسماء) (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || (ص ) سخت سیاه از اسب و شب . (منتهی الارب ) (آنندراج ). شب سخت تاریک و اسب ب...